پیشنهادهای امیرحسین مقدم (١١)
دقیق. � واژه پارسی �
غربال کردن ، جداکردن. � واژه پارسی �
هابرد در زبان پارسی میانه به معنای مسابقه، رقابت است. در منابع کهن به معنای اعتراض هم آمده است
طلاق، divorce, وسین، parents, والدین
معادل والدین در پارسی باستان
فراروند ( پروسه ) تعیین ماهیت بیماری از راه بررسی diagnosis واژه پارسی
مسابقه، رقابت، contest, منکر، اعتراض، رقیب، rival, rivalry, game, race, match, competition, competitor, competetive, حریف، سبقت واژه پارسی
تبعیض، discrimination, discriminate, تمیز، فرق، ممتاز، distinguish, متمایز، distinct, لائیک، دولت، استات، گیانی، پتار، ضد، لاییک، واکربیدن واژه پارسی
انکار . حاشا نیاردن، انکار، حاشا، ابا، deny, denial, اشتباه واژه پارسی
تز . رساله دکترا داین نامه : پایان نامه واژه پارسی
۱. متمایز. متفاوت . واژه پارسی ۲. صفت . آنچه به آسانی دیده یا شنیده شود distinct, distinction, dinstinctive, distinguish, tamit different, clear,