تاریخ
١ ماه پیش
متن
Help her! She's choking.
دیدگاه
٠

به آن خانم کمک کن ، او در حال خفه شدن است

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His father-in-law helped him up the corporate ladder.
دیدگاه
٠

پدر شوهرش به ایشان کمک کرد تا در شرکت ترقی ( پیشرفت ) داشته باشد. ( پیشرفت کند )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
She helped her elderly mother out of the car.
دیدگاه
٠

آن خانم کمک کرد مادر پیر تر ( مسن تر ) او از ماشین پیاده شود.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
The counselor helped her to define her goals.
دیدگاه
٠

مشاور به آن خانم کمک کرد تا هدفش را دوباره پیدا کند ( بدست آورد )

تاریخ
١ ماه پیش
متن
His wife helped him in his political career.
دیدگاه
٠

همسر او ( آن مرد ) به او در موقعیت سیاسی کمک می کرد.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Let me help you with the dishes.
دیدگاه
٠

اجازه بده تا در شستن ظروف به شما ( تو ) کمک کنم

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Friends helped him paint his house.
دیدگاه
٠

دوستان ( دوستانش ) به ایشان کمک کردند، تا او ( آن مرد ) ، خانه اش را رنگ کند.

تاریخ
١ ماه پیش
متن
Friends helped him paint his house.
دیدگاه
٠

دوستان ( دوستانش ) به ایشان در رنگ کردن کمک کردند،