دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

پیشنهادی موجود نیست.

جدیدترین ترجمه‌ها

تاریخ
١ هفته پیش
متن
Help her! She's choking.
دیدگاه
٠

به آن خانم کمک کن ، او در حال خفه شدن است

تاریخ
١ هفته پیش
متن
His father-in-law helped him up the corporate ladder.
دیدگاه
٠

پدر شوهرش به ایشان کمک کرد تا در شرکت ترقی ( پیشرفت ) داشته باشد. ( پیشرفت کند )

تاریخ
١ هفته پیش
متن
She helped her elderly mother out of the car.
دیدگاه
٠

آن خانم کمک کرد مادر پیر تر ( مسن تر ) او از ماشین پیاده شود.

تاریخ
١ هفته پیش
متن
The counselor helped her to define her goals.
دیدگاه
٠

مشاور به آن خانم کمک کرد تا هدفش را دوباره پیدا کند ( بدست آورد )

تاریخ
١ هفته پیش
متن
His wife helped him in his political career.
دیدگاه
٠

همسر او ( آن مرد ) به او در موقعیت سیاسی کمک می کرد.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.