دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٠
رتبه
رتبه در دیکشنری
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ ماه پیش
دیدگاه
٠

معنی فارسی: جبران کردن، تلافی کردن، ( کار اشتباهی را ) اصلاح کردن English definition: to do something for someone in order to show that you are sorry ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

١ رأی
١ پاسخ
١١٠ بازدید

سه حرفی است  آخرش هم حرف م است 

٩ ماه پیش
٠ رأی

کلمات زیادی می‌تواند باشد باید توضیح کلمه را هم بگویی. برای نمونه: آدم، اهم، اخم، آرم، اسم، بام، بیم، بوم، بزم، صنم، دوم، عام، عدم، عجم، علم، عزم، فهم، فرم، قدم، گیم، قلم، قشم، قوم، گرم، قسم، حجم، حک ...

١ ماه پیش
١ رأی
١ پاسخ
٤٧ بازدید

 از داخل پرانتز عبارت مناسب را انتخاب کنید. الف) سطح محصور بین نمودار سرعت – زمان و محور زمان برابر تغییر (مکان – سرعت) است. ب) زمانی که طول می کشد تا ذره روی مسیر دایره ای یک دور کامل طی کند، (بسامد – دوره) نام دارد. ج) جهت نیروی بازگرداننده فنر همواره (خلاف جهت – هم جهت) بردار مکان جسم است. د) موج مکانیکی (طولی – عرضی) فقط در جامدها و سطح مایع ها می تواند منتشر شود.

٣ ماه پیش
٠ رأی

الف) مکان. در فیزیک سرعت برابر با نرخ تغییر مکان است، بنابراین انتگرال مساحت سرعت زمان برابر تغییر مکان است. ب) دوره. دوره مدت زمانی است که برای انجام یک چرخه کامل از حرکت صرف می‌شود. بسامد معکوس ...

١ ماه پیش