تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Yes, you've certainly scored a winner this month, folks, I hope you're over the moon about it!
دیدگاه
٠

امیدوارم از شادی پر درآرید ( به خاطر برنده شدن، خوشحالی فراوانی داشته باشید )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
He loved to moon about the harbour talking to the natives.
دیدگاه
٠

اون عاشق این بود که با بومیان بندری که باهاشون صحبت میکرد، بپلکه ( وقت بگذرونه )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She is over the moon about the two holidays.
دیدگاه
٠

اون به خاطر دو روز تعطیلی، رو پاهاش بند نیست ( خیلی خوشحال است )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Don't get me wrong, I wasn't over the moon about the result but I didn't break down.
دیدگاه
٠

اشتباه نکن ( منو اشتباه نگیر، من اونی نیستم که تو فک میکنی ) ، درسته من به خاطر بُرد ( در بازی فوتبال ) از شادی پر درنیاووردم اما گریه م هم نگرفت. (

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
My boss was over the moon about my new proposal.
دیدگاه
٠

رئیسم به خاطر پیشنهاد جدیدم، رو پاهاش بند نبود ( کنایه از خوشحالی فراوان و استقبال زیاد )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She is over the moon about her new born baby.
دیدگاه
٠

اون به خاطر بچه ی تازه متولد شده ش، از شادی روی عرش، سیر می کنه.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
And Tony is over the moon about her.
دیدگاه
٠

و تونی، به خاطرش از شادی پر درآورد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
They're over the moon about their trip to Japan.
دیدگاه
٠

آنها باری سفرشان به ژاپن، روی پای خود بند نیستند ( کنایه از خوشحالی زیاد )

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She's over the moon about her new job.
دیدگاه
٠

او به خاطر شعل جدیدش، از شادی پر در آورده یا روی پای خود بند نیست

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She was over the moon about/with her new bike.
دیدگاه
٠

او با دوچرخه ی جدیدش، روی پای خود بند نبود یا از شادی عرش را سیر می کرد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She was over the moon about/with her new bike.
دیدگاه
٠

او با دوچرخه ی جدیدش، تمام ِوقتش را بی هدف، پرسه زد.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
Don't moon about and do something useful for a change!
دیدگاه
٠

وقتتان را به بطالت سپری نکنید و کاری مفید برای تغییر ، انجام دهید

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
You did not moon about love.
دیدگاه
٠

وقتتو با عشق، بیهوده هدر نده یا سپری نکن.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
She's over the moon about her new job.
دیدگاه
٠

او تمام وقتش را با شغل جدیدش، سپری می کند.

تاریخ
٣ هفته پیش
متن
All that she's done since her boy - friend left her is to moon about.
دیدگاه
٠

تمام کاری که او، از زمانی که دوست پسرش ترکش کرده، این است که اوقاتش را به بطالت سپری کند.