جدیدترین پیشنهادها
١ سال پیش
١
قرار ملاقات با فردی که قبلاً او را ندیده ای است.
١ سال پیش
٠
دهانه، روزنه، سوراخ
جدیدترین ترجمهها
١١ ماه پیش
The cooking at this restaurant is really extraordinary.
٠
آشپزی این رستوران واقعاً استثنایی است.
١ سال پیش
But it is very difficult to measure the marginal contribution, so the strategy of "Tit for tat" has to be adopted in order to encourage members in an organization to secure the encompassing interests.
٠
اما سنجش دقیق سهم فردی بسیار دشوار است، بنابراین برای تشویق اعضای سازمان به تأمین منافع کلی، باید از استراتژی �مثل به مثل� استفاده کرد.
١ سال پیش
John kicked me, so I gave him tit for tat.
٠
جان به من لگد زد، پس من هم به او لگد زدم.
١ سال پیش
They had a warm debate and the two gave each other tit for tat.
٠
آنها بحث گرمی داشتند و هر دو به هم تهمت زدند.
١ سال پیش
I've been feeling tired and headachy and generally out of sorts.
٠
احساس خستگی و سردرد دارم و به طور کلی حالم خوش نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
١
رأی
٨٥
بازدید
٠
رأی
مشورت کردن با کسی
١ سال پیش
٤
رأی
٤٧٠
بازدید
٤
رأی
نظامی مبتنی بر تبعيض نژادی
١ سال پیش