پیشنهادهای رضا (١٧)
حتما به خاطرتون باشه املای درست واژه �علاقه مند� هستش و نه �علاقمند�! توی امتحانات فارسی گل سرسبده.
چاپلوسی، پاچه خواری، نقش نوکر را ایفا داشتن.
اَدِلِّه: جمع مکسر دلیل ( عربی ) ، دلایل، علت ها، سبوب، چرایی ها
جمع مکسر سبب ( عربی ) ، ادله، علت ها، چرایی ها
احساس دوری از خانه، و این خانه می تواند هرچه باشد؛ از مثال های فیزیکی مانند وطن، کاشانه، محله و از مثال های انتزاعی همچون قلب یار، خاطرات، رویاها و ا ...
*اشاره و تصحیح کنم لزوما نیاز نیست جسم باشه یا جرمی داشته باشه. میتونه در دسته انتزاعی هم قرار بگیره مانند افکار و رویاها.
کسی یا چیزی که مدام رنگ عوض می کند؛ هویت و ظاهر جدید به خود می گیرد. شخصی یا جسمی که مدام درحال تغییر ( نه رشد ) است واز این لحاظ ثابت نمی ماند.
مردم عادی یا - با ترجمه بخش به بخش - مردم عمومی، کسانی که مقام سیاسی اجتماعی یا سلطنتی به خصوصی ندارند، جماعت
*اصافه کنم عمل متعصبانه و از روی جهت گیری هم میتونه محسوب بشه.
صفتی منفی که معمولا به عمل یا رفتار نسبت داده میشه و از غرض به معنای کینه میاد. میشه نتیجه گرفت کاری که از روی کینه بلند شده عملی مغرضانه ست؛ مثل انت ...
بدون استثنا، به طور حتمی، صد در صدی
�همسُرایی� از واژه سُراییدن ( و نه سَراییدن به معنای محافظت کردن ) میاد و به معنای هم خوانی یا باهم صحبت کردن هستش. البته چون بیشتر برای آواز بکار می ...
هم وزن مفعول. کسی که �غم� وی را بلعیده است.
حالتی روانی از شخص که انگار ماننده یک ماشین در دنده خود به شدت گیر کرده و قصد رفتن به دنده بعدی را ندارد. ایستادگی روی نظر یا تصمیم خودبه قدری که آزا ...
قادر بودن از لحاظ مالی مثال: آن خانه بسیار گران بود؛ استطاعت خریدش را نداشتم.
مو شِکاف به حدی دقیق که تا مو را می شکافد شخص بسیار با دقت و ظریف
چیزی که در قلمرو ذهنی مونده و واقعی نشده ایده