دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٨,٧٧٢
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

دوربوس: بوسه یی که از دور با لب و دست فرستاده شود. مثال: من به سویش دوربوسِ دست و لب پرواز می دادم منظومه ی بلندِ سواحلی و خوزیّات، مهدی اخوان ثالث، ...

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

دوربوس: بوسه یی که با لب و دست از دور فرستاده می شود. من به سویش دوربوسِ دست و لب پرواز می دادم مهدی اخوان ثالث، کتاب سواحلی و خوزیّات، ص ۲۷

تاریخ
٦ ماه پیش
دیدگاه
٠

گشتن در شنزار، کویر و ساحل دریا؛ قیاس کنید با گلگشت.

تاریخ
٨ ماه پیش
دیدگاه
٠

برق الماس به چشم زن حاجی خورده بود و بی اختیار پشت دخترش را نیشگان گرفته بود. کتاب طوبا و معنای شب، نوشته ی شهرنوش پارسی پور

تاریخ
٨ ماه پیش
دیدگاه
٠

لتک: ماهی ی ریز. لتک ها رو سطح آب می لغزند. کتاب همسایه ها، نوشته ی احمد محمود.

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.