دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٢٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٩,٣١٥
لایک
لایک
١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ هفته پیش
دیدگاه
٠

برق الماس به چشم زن حاجی خورده بود و بی اختیار پشت دخترش را نیشگان گرفته بود. کتاب طوبا و معنای شب، نوشته ی شهرنوش پارسی پور

تاریخ
٤ هفته پیش
دیدگاه
٠

لتک: ماهی ی ریز. لتک ها رو سطح آب می لغزند. کتاب همسایه ها، نوشته ی احمد محمود.

تاریخ
٤ هفته پیش
دیدگاه
٠

چوب بلندی که قایق رانان در آبهای کم عمق برای راندن قایق از آن استفاده می کنند. به نقل از کتاب همسایه ها، نوشته ی احمد محمود.

تاریخ
٤ هفته پیش
دیدگاه
٠

کلبچه: به فتح اوّل و دوم یعنی دستبند. پاسبانها بالای سرمان ایستاده اند. کلبچه را از دستم باز می کنند. کتاب همسایه ها، نوشته ی احمد محمود.

تاریخ
٢ ماه پیش
دیدگاه
٠

دریاچی: ( دریا ) به علاوه ی پسوند نسبت شغلی ی ( چی ) ناخدا، کشتی بان. برای نمونه: بیت زیر از محمّدحسین ملکیان: دیشب کمی خواب پریشان دیده دریا برخیز ...

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.