دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٤٥
رتبه در دیکشنری
١٥,١٤٥
لایک
٣
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
٤ هفته پیش
٠
بایده یعنی کاسه یا پیاله. در شعر آن یکی شیرست اندر با دیه - آن دگر شیرست اندر بایده. آن یکی شیرست کادم می درد - آن دگر شیرست کادم می خورد. دراین ...
٤ هفته پیش
١
بُغ در ملایری یعنی بخار. بُغ و بُخار
٤ هفته پیش
٠
پِِشک انداختن یعنی قرعه کشیدن. بختیاریکا هم گفته.
٤ هفته پیش
٠
بُغ یعنی بُخار. بُغ و بُخار. مانند دیگ بُغ کرده یعنی دیگ پر از بخار شده. معنی چهره ترش کردن کاربرد مجازی است.
٤ هفته پیش
٠
بُغیه یعنی گنجه دیواری. برای نگه داری هر چیزی مانند خوراکی. این با بُقچه ( بُغچه ) و باغ از یک ریشه است. بقچه هم بهترست بغچه نوشته شود.
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.