تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

معنی پر کاربرد : فرو رفتن ، برای مثال : A piece of glass was embedded in her hand معنی دیگه: نهادینه شدن بخصوص در مورد ویژگی شخصیتی: Feelings of gu ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بهره گرفتن از چیزی با هدف، سود رساندن ( منفعت داشتن ) برای خودت. برای مثال: We will make use of her vast experience There is an answering machine for ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترافیکی که مسیر قفل شده مثلا: The road is congested

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

دوستان این لغت بیشتر به کنجکاوی بیش از حد گفته میشه . توی خود کمبریج هم که سرچ کنید نوشته کنجکاوی ای هست که بعضی وقتا دیگرانو آزار میده.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
١

Body's apparatus:ارگان های بدن