تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقیده محکم چیزی که تعصب شده و به راحتی عوض نمیشه حرف اضافه هم about هست مثال: 1. "He has a fixed idea that the world is flat, despite all the scienti ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ببخشید که مزاحمت شدم حالا یا به معنی قطع صحبت کسی : I'm sorry to interrupt you ( ببخشید که حرفتو قطع میکنم ) یا داره کاری انجام میده: I'm sorry to ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

حال دادن لذت بخش بودن It gives me such pleasure when I manage to get the last free space in car park و ترکیب با such یعنی: چنین، این چنین چنان لذتی ب ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مزیت دیگر، مثلا در این ترکیب: An added benefit of sth is that . . . . برای مثال: 1. "The company's flexible work hours help improve work - life bal ...

تاریخ
٥ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مترادف to be used to ( doing ) something هست یعنی عادت داشتن به ( انجام دادن ) چیز، اما کم استفاده میشه و رسمی تره

پیشنهاد
٠

اگرچه. . . . ولی. . . On the one hand, the job is well paid, but on the other hand, its boring اگرچه درآمد شغله خوبه ولی خب ( از یه طرفم ) خسته کنند ...