جدیدترین پیشنهادها
٦ ماه پیش
٠
Don't cry over spilled milk کاریه که شده غصه گذشته رو نخور کار از کار گذشته و نمیتونی کاری انجام بدی گذشته دیگه گذشته This was going to happen so don ...
٦ ماه پیش
٢
Run out of // Run out تمام کردن، به اتمام رساندن، به آخر رسیدن، به سر رسیدن، خاتمه پیدا کردن، سریعا خارج شدن Examples: I'm running out of time وقتم ...
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.