جدیدترین پیشنهادها
															١ سال پیش
														
													
															١
														
													Don't cry over spilled milk کاریه که شده غصه گذشته رو نخور کار از کار گذشته و نمیتونی کاری انجام بدی گذشته دیگه گذشته This was going to happen so don ...
															١ سال پیش
														
													
															٣
														
													Run out of // Run out تمام کردن، به اتمام رساندن، به آخر رسیدن، به سر رسیدن، خاتمه پیدا کردن، سریعا خارج شدن Examples: I'm running out of time وقتم ...
جدیدترین ترجمهها
											
												ترجمهای موجود نیست.
											
										
							جدیدترین پرسشها
										
											پرسشی موجود نیست.
										
									
						جدیدترین پاسخها
										
											پاسخی موجود نیست.