پیشنهادهای امین بهداروند (١٢)
١٠٥
٢ سال پیش
٢
precautious به معنی محتاط یا محافظه کار
٣ سال پیش
٤
cliche کلیشه = چیزی که تکراری و خز شده
٥ سال پیش
٩
Technical and Vocational
٥ سال پیش
١٣
Site: Industrial Site شهرک صنعتی Residential Site شهرک مسکونی
٥ سال پیش
٢
research center research institute research facility
٥ سال پیش
٠
Launch
٥ سال پیش
٦
1. give up به معنی بریدن از چیزی. مانند I have given up my life یعنی از زندگی بریده ام. 2. cut بریدن چیزی. مانند Cutting the cake بریدن کیک 3. sepa ...
٥ سال پیش
٢٥
سر کار گذاشتن
٥ سال پیش
١
To be Allowed به معنی آزاد بودن چیزی: Importing vehicles is currently allowed واردات خودرو در حال حاضر آزاد است.
٥ سال پیش
١٢
1. Same Old مانند Same old words, Same old days ( حرف های تکراری، روز های تکراری ) 2. Duplicate ( در کامپیوتر ) مانند Duplicate File ( فایل تکراری )
٥ سال پیش
٢٤
انگیزه نامه
٥ سال پیش
٤٤
دغدغه