تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Hit it off=get along well

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Going out of fashion از مد خارج شدن یا از مد افتادن

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

ینی مایلم فردا قبل از انجام هر کاری انجامش بدم I'll be down first thing tomorrow تمایل داشتن قصد داشتن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بعضی جاها میشه get up معنی ش کرد She rose instantlly and saw � kid hiding.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٢

to sort and collect rubbish in order to treat it and produce useful materials that can be used again بازیافت کردن

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Drive me to do sth به من انگیزه میده تا کاری انجام بدم همون Motivate me

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

آسوده خاطر شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حق ورود به کلاب یا همون شهریه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Don't push it پافشاری نکن یا رو تو زیاد نکن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

Day off مرخصی Off day روز بد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

It fell down behind the fireplace افتاد پشت شومینه Fell down افتاد

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

My pen will run out یعنی خودکارم تموم بشه