پیشنهادهای فاطمه رجبی (١٢)
٩٦
١ هفته پیش
٠
Hit it off=get along well
١ هفته پیش
٠
Going out of fashion از مد خارج شدن یا از مد افتادن
١ هفته پیش
٠
ینی مایلم فردا قبل از انجام هر کاری انجامش بدم I'll be down first thing tomorrow تمایل داشتن قصد داشتن.
٢ ماه پیش
٠
بعضی جاها میشه get up معنی ش کرد She rose instantlly and saw � kid hiding.
٣ ماه پیش
٢
to sort and collect rubbish in order to treat it and produce useful materials that can be used again بازیافت کردن
٣ ماه پیش
٠
Drive me to do sth به من انگیزه میده تا کاری انجام بدم همون Motivate me
١ سال پیش
-٣
آسوده خاطر شدن
١ سال پیش
٠
حق ورود به کلاب یا همون شهریه
١ سال پیش
١
Don't push it پافشاری نکن یا رو تو زیاد نکن
١ سال پیش
٠
Day off مرخصی Off day روز بد
١ سال پیش
٠
It fell down behind the fireplace افتاد پشت شومینه Fell down افتاد
١ سال پیش
٢
My pen will run out یعنی خودکارم تموم بشه