پیشنهادهای فرزان فرقانی فر (٢١)
از چشم افتادن، عادی قلم داد کردن، بی اهمیت دونستن، یه جورایی انگار یه چیزی وظیفست و کسی قدرشو نمی دوه
حیوان صفت
فراخوانده شده
فرقه مذهبی، زیر مجموعه یک مذهب یا آیین. . . .
ملچ ملوچ کردن
قمری
یه نوع کارفرما ( که بعضی موقع ها معروفه ) کسی که حمایت میکنه برای فعالیت یا سازمان مثل charity مشتری وفادار و همیشگی جایی ( رستوران ، مغازه ، کافی شا ...
بیان چیزی به صورت مستقیم، بر عکس implicit
محتاط ، هوشیار
دستکاری کردن یک چیزی ( manipulation of the environment ) manipulation of accounting rules دست انداختن فردی یا به بازی گرفتن کسی
پنجره دو جداره
double glazing
به شیر و دسته آب با هم ، یه جوری Tap میشه قسمتی از faucet بیرونی میشه همون شیر آبی که بیرون نصب می شه داخلیش ، همون شیر که تو سینک ظرفشوییه
نقاب گذاشتن ( از نظر روانشناسی )
بسیار عصبی و نگران کننده
رفتاری آرام همراه با مطانت
نق و نوق کردن ، ناله کردن ، خماری به خاطر مواد مخدر
بازی در آوردن my cellphone is acting up موبایله من بازی در آورده
درون گرا
نگه داشتن احساسات در درون خود ( مانند یک انسان درون گرا ) توی خودش ریختن
جنگ بزرگ یا جنگی که سر یه ساعتی در یه مکانی با هماهنگی طرفین انجام میشود، . اسم یه برنامه سرگرم کننده تلویزیونی با این نام و در این باب نیز وجود دارد.