پیشنهاد‌های sajjad khazaei (١٦)

ذوق مرگ شدن، سر از پا نشناختن، غرق شادی شدن، از خوشحالی به هوا پریدن

تاجگذاری کردن، سلطنت کردن

کنایه وار گوشزد کردن، غیر مستقیم فهماندن، گوشه و کنایه زدن، سرنخ دادن

بزن قدش!

قشر فرهیخته - نخبگان اجتماعی - طبقه ممتاز - سرآمدان جامعه

کنترل و تسلط داشتن روی کسی

رئیس ( زن )

جای دنج و راحت، مثل خونه ی خود آدم

سازگار بودن ( با ) ، هماهنگ بودن ( با )

مرد اهل خانه و زندگی، مرد عیالوار، مرد خانواده دوست

بافت جامعه بدنه جامعه

زباله های شخص دیگه ای رو جمع کردن معنی مشکلی که کس دیگه ای درست کرده را جمع کردن ( حل کردن ) هم میده

نمایشگاه مرور بر آثار ( هنرمند )

به سرعت خارج شدن make for the exit = head for the exit

روزنامه محلی

low season = off season low season # high season فصل کمی مسافر - فصل ارزان