ترجمههای alireza ghazavi (٢)
								
									١٠٧
								
							
						
											١ سال پیش
										
									
										She wrinkled her nose in disgust.
									
								
											٠
										
									او از روی دلزدگی ( مشمئز - شدن ) جلوی بینی اش را گرفت ( فشار داد )