پیشنهادهای محمد باشی (١٣)
بنمود= به نمود؛ بروز دادن، دیده دار، به نشان، برعیانی، اشاره به قطعیت
گُنگ، ناتوان به منظور، فارغ از دَرکْ به طریق. . ناشناختن، نامقصود، آدمی که نه میبیند و نه میشنود، کر و کور. .
شتابان بر اسب میرود، عرصه داری میکند، مسمم به تصمیم است. .
ناز میکند، عشوه میسازد، ستایش میکند، ارزنده می نماید،
نام، یا اسم میگذارد، عنوان میدهد، نشان میگذارد، تعیین میسازد. .
خریدار است، خواهان به بها، خواسته به خرید. .
دم می زند، فوت میکند، نفس میدهد، احیا میکند، برقرار میسازد، ،
می بَرَد:۱, با خود حمل می کند، انتقال میدهد. . ۲, برنده میشود، پیروز خواهدشد. . می بُرَد: ۱، خواهد برید؛ کنده، یا جدا، یا پاره میشود، ۲, قطع میکند. ...
استشمام میکند، به مشام می کشد، ( یا می چشد )
می گردد، پیدا خواهد کرد
بیان میکند، ابراز دارد، شرح میدهد. .
به باور من، پسوند لاخ در فارسی معنی زار میدهد و اشاره دارد به برجسته ، انباشته. . . مثل نیزار. .
برقرار. . تکرار شدنی. . سلسله وار. . گاه به گاه. . ، اشاره به زمان بندی اتفاق. . . پیش زمینه نامعلوم. .