تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به جای to understand به معنای برای فهمیدن درک کردن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به هر قیمتی

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رند.

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١

Serving

تاریخ
٤ سال پیش
پیشنهاد
١٢

تغیر جهت دادن ( چرخش یک چیز نسبت به قبل ) Example: the box office has been reoriented

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٥

جلسه توجیهی . جلسه ای که در آن با کارشناس مربوطه در مورد فرآیند کار صحبت میشود.

پیشنهاد
٢

اطلاعات مختصر و مفید در مورد شخص بین یک تا سه پاراگراف مانند نام و محل تولد و مراحل و اتفاقات مهم زندگی و تحصیلات و شغل و روابط اجتماعی و . . . .

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٧

افزایش بصیرت

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٣٣

بالا بردن آگاهی

تاریخ
٥ سال پیش
پیشنهاد
٢٢

فکرت را مشغول نکردن دغدغه ذهنی نداشتن