پیشنهادهای K.M (٦٠)
٩٣
١ سال پیش
٢
دست به سیاه سفید نزدن، هیچ کاری نکردن Not lift a finger
١ سال پیش
٠
head and shoulders above
١ سال پیش
٠
بی اندازه، بی نهایت ever so
١ سال پیش
٠
تشویق کردن
١ سال پیش
٠
جان باختن
١ سال پیش
٠
دست و پنجه نرم کردن ( با مشکلات ) ؟
١ سال پیش
٠
Obliterate
١ سال پیش
١
ساز خود را زدن
١ سال پیش
٠
دارای احتمال کمتر
١ سال پیش
٠
از توان کسی خارج بودن Be too much for sb to manage or deal with
٢