دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٩٨
رتبه در دیکشنری
١١,٠١٣
لایک
٩
دیسلایک
١
جدیدترین پیشنهادها
١٦ ساعت پیش
٠
"He/She is incorrigible. " "They are incorrigible. " Incorrigible ( adj. ) : ( of a person or their tendencies ) not able to be corrected, improved, ...
١ هفته پیش
٠
رجوع به "شاه داماد" شود.
٣ هفته پیش
٠
Drenched, Soaked, Sodden
١ ماه پیش
٠
Fulfill ( an obligation/a wish ) or keep ( an agreement/a promise ) : به عهدی وفا کردن، به قولی عمل کردن، سر حرف خود ایستادن، ایفا کردن، برآورده کرد ...
١ ماه پیش
٠
سر حرف خود ماندن/ایستادن
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.