پیشنهادهای ا.ع. (١٠)
به نظر من واژه یِ ( فَنّکار ) معادلِ مناسبی برای تکنسین باشد. فنّکار مرکّب از فَنّ کار که یک واژه ی دوهجایی است و از واژه ی تِکنِسیَن که یک واژه ی چ ...
آموخته زدایی؛ آموخته زدایی کردن؛
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار که کِشت! هرچه بکاری، همان را می دروی! هرچه کاری، آن دِرَوی!
اُوِرشِیْرینگ یا فاش گویی، پدیده ای اجتماعی است که غالباً در ارتباطاتِ کلامی ( گفت وگوها ) و گاهی در ارتباطاتِ غیرکلامی به ویژه در رسانه های اجتماعی ...
به نظر من ( فاش گویی ) معادلِ مناسبی برای ( Oversharing ) است؛ با توضیح اینکه وقتی کسی با دیگری گفت وگو می کند و در این گفت وگو پرحرفی و ورّاجی می کن ...
لفظ کِراراً، یک قید عربی است به معنای مکرّراً، به کرّات، به مرّات، به دفعات، بارها، به نحو تکراری و. . . و غالباً در نوشته های حقوقی به ویژه در وکالت ...
در اصطلاح فقهی، معنای شارعِ مقدّس: قانونگذارِ اسلامی است؛ یعنی أَلله؛ زیرا شرع یا شریعت از او نشأت می گیرد و شروع می شود و درباره ی اینکه رسول الله و ...
به نظر من، واژه ی �مترادف نامه�، معادلِ مناسب تر و بهتر باشه، چون برخلاف �اصطلاح نامه� که معنای مجموعه ی اصطلاحات یک زمینه ی علمی و غیره رو به ذهن خط ...
چِکِ بی مَحَلّ یا چِکِ بِلامَحَلّ؛ چکی است که صادرکننده ی آن ( صاحبِ حساب/دارنده ی حساب ) در حسابش و نزد بانکش موجودی و پول نداشته باشد یا اینکه موجو ...
واژه ی� مَوضِع� جمعِ آن ( مَواضِع ) و ترکیب های دیگرش مثلِ �موضع گیری�، �موضع گرفتن ( درباره ی، درموردِ، در برابرِ و. . . ) � اصطلاحی است که اخیراً ب ...