تاریخ
٤ هفته پیش
متن
My kids have rarely seen me flip out—maybe once or twice in their lives.
دیدگاه
٠

بچه هام به ندرت عصبانیت من را دیده اند ـ شاید یکی دوبار. در طول عمرشان

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
It is impossible to talk to him today; he must have flipped out.
دیدگاه
٠

غیرممکن است امروز با او حرف بزنیم؛ حتما از کوره در رفته است.

تاریخ
٤ هفته پیش
متن
The guy just flipped out and started shooting.
دیدگاه
٠

یارو از کوره در رفت و شروع کرد به تیراندازی