تاریخ
٦ روز پیش
پیشنهاد
٠

گَشت: چرخیدن = حرکت کردن در آن باران تیر و برق پولاد میان شام رستاخیز می گشت ( حمیدی شیرازی ) در زبان کوردی گِشت برابر همه است و ساخت های گِشتی یعن ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رد شدن برابر گذشتن ( عبور کردن )

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

یکی از معانی واژۀ خُل، سرمست بودن و از خود بیخود شدن است

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

تباه: در عبارت زیر به معنای � آشفته� است: �امیر از ان جهان آمده به خیمه فرود آمد و جامه بگردانید و تر و تباه شده بود. � تاریخ بیهقی و در عبارت زیر ب ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شستن و در هم آمیختن . در معنای دوم کاربرد صفت دارد.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

شوریدن :شستن، درهم آمیختن در معنای دوم معمولا به عنوان صفت به کار می رود: شوریده رنگ به معنای آشفته حال در بیت زیر درین بود درویش شوریده رنگ که شیری ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

� ایستادن� می تواند در معنای فعل آغازین به کار رود؛ شاهد: صیاد گرازان به تگ ایستاد؛ شکارچی شروع به دویدن کرد . ( کلیله و دمنه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

یکی از معانی فعل � ایستادن� آغاز کردن است. نمونه: صیاد گرازان به تگ ایستاد؛ شکارچی خرامان شروع به دویدن کرد. ( کلیله و دمنه )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

نشاید به معنای شایسته نیست؛ از فعل شایستن به معنای سزاوار بودن. مثال: �چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست� ( مولانا )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

غمی را می توان برابر با خسته دانست : برآهیخت رهام گرز گران غمی شد ز پیکار دست سران � فردوسی�

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

نوشتار امروزه کاربرد املا فقط به معنای عربی آن محدود نمی شود ؛ بلکه بیشتر در معنای نوشتار مورد استفاده قرار می گیرد چنان که آقای باقری نقل قول را بی ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سبک معادل سریع و فوراَ عربی و شتابان فارسی سبک روی به کار آورد. ( کلیله و دمنه )