پیشنهادهای گلناز قامشلو (١٢)
گَشت: چرخیدن = حرکت کردن در آن باران تیر و برق پولاد میان شام رستاخیز می گشت ( حمیدی شیرازی ) در زبان کوردی گِشت برابر همه است و ساخت های گِشتی یعن ...
رد شدن برابر گذشتن ( عبور کردن )
یکی از معانی واژۀ خُل، سرمست بودن و از خود بیخود شدن است
تباه: در عبارت زیر به معنای � آشفته� است: �امیر از ان جهان آمده به خیمه فرود آمد و جامه بگردانید و تر و تباه شده بود. � تاریخ بیهقی و در عبارت زیر ب ...
شستن و در هم آمیختن . در معنای دوم کاربرد صفت دارد.
شوریدن :شستن، درهم آمیختن در معنای دوم معمولا به عنوان صفت به کار می رود: شوریده رنگ به معنای آشفته حال در بیت زیر درین بود درویش شوریده رنگ که شیری ...
� ایستادن� می تواند در معنای فعل آغازین به کار رود؛ شاهد: صیاد گرازان به تگ ایستاد؛ شکارچی شروع به دویدن کرد . ( کلیله و دمنه )
یکی از معانی فعل � ایستادن� آغاز کردن است. نمونه: صیاد گرازان به تگ ایستاد؛ شکارچی خرامان شروع به دویدن کرد. ( کلیله و دمنه )
نشاید به معنای شایسته نیست؛ از فعل شایستن به معنای سزاوار بودن. مثال: �چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست� ( مولانا )
غمی را می توان برابر با خسته دانست : برآهیخت رهام گرز گران غمی شد ز پیکار دست سران � فردوسی�
نوشتار امروزه کاربرد املا فقط به معنای عربی آن محدود نمی شود ؛ بلکه بیشتر در معنای نوشتار مورد استفاده قرار می گیرد چنان که آقای باقری نقل قول را بی ...
سبک معادل سریع و فوراَ عربی و شتابان فارسی سبک روی به کار آورد. ( کلیله و دمنه )