تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

� ایستادن� می تواند در معنای فعل آغازین به کار رود؛ شاهد: صیاد گرازان به تگ ایستاد؛ شکارچی شروع به دویدن کرد . ( کلیله و دمنه )

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

یکی از معانی فعل � ایستادن� آغاز کردن است. نمونه: صیاد گرازان به تگ ایستاد؛ شکارچی خرامان شروع به دویدن کرد. ( کلیله و دمنه )

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

نشاید به معنای شایسته نیست؛ از فعل شایستن به معنای سزاوار بودن. مثال: �چون بسی ابلیس آدم روی هست پس به هر دستی نشاید داد دست� ( مولانا )

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این واژه را می توان برابر �خسته� دانست: برآهیخت رهام، گرز گران غمی شد ز پیکار ، دست سران �فردوسی �

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غمی را می توان برابر با خسته دانست : برآهیخت رهام گرز گران غمی شد ز پیکار دست سران � فردوسی�

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نوشتار امروزه کاربرد املا فقط به معنای عربی آن محدود نمی شود ؛ بلکه بیشتر در معنای نوشتار مورد استفاده قرار می گیرد چنان که آقای باقری نقل قول را بی ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سبک معادل سریع و فوراَ عربی و شتابان فارسی سبک روی به کار آورد. ( کلیله و دمنه )