پیشنهاد
٢

وقتی وانمود می کنی کسی رو ندیدی. مثلا وقتی سرمون طوری می گیریم که فلانی من تورو ندیدم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تاحدودی بهتر بودن نسبت به ،

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

تا حدودی بهتر ازکسی یا چیزی بودن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

آن طور که تعریف میکنند ، نیست . تعریفی نداره .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

اعصاب کسی را خرد کردن، اذیت کردن

پیشنهاد
١

همیشه اتفا قات بد برای کسی افتادن ، بدشنانس بودن

پیشنهاد
٥

کاملا خارج از کنترل شدن و چشم پوشی از قانون

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Would be successful، موفق شدن

پیشنهاد
٠

ذره ای شانس نداشتن، کوچکترین شانسی نداشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

جزئیات ، ته وتو، زیر وبم ها ی مسئله ای رو دونستن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

وقتی تصمیمی قبلا گرفتی ولی الان درموردش مطمئن نیستی ، تردید داشتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

چیز مهمی را از قلم انداختن ، فراموش کردن بخش مهم چیزی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کلاغه خبر اورده که، از این واون شنیدن

پیشنهاد
٠

رفع ابهام کردن ، مطلب را روشن کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیر فهم شدن ، مطلب گرفتن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

کسی را ادب کردن ، تنبیه کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

درس عبرت گرفتن ، تجربه شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به خون کسی تشنه بودن ، سایه کسی را با تیر زدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

به خون کسی تشنه بودن ،