تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

In a split second در یک لحظه - در کسری از ثانیه

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

1. نگهبان 2. برج نگهبانی/دیدبانی 3. به دنبال چیزی یا کسی بودن >> be on the lookout for something/someone