پیشنهاد‌های رضا پایدارفرد (١٠٥)

بازدید
١٨٨
تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

غیر منتظره جذاب و غیر قابل پیش بینی خلاف روال همیشگی و تعجب بر انگیز

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

فریبنده دلربا پر کشش و جذب کننده ( جذاب )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به قرض و بدهی افتادن بدهی بالا آوردن به کسی یا جایی مدیون شدن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رنگ واضح و روشن برای جلب توجه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دارای نسخه چاپی موجود بودن بصورت تایپ شده در کتاب مجله یا روزنامه

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قابل مشاهده ( دیده شدن ) بودن و در معرض دید بودن جهت تماشا A large range of species are to be seen in the aquarium طیف بسیاری از گونه های مختلف در ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

بزودی در معرض چیزی ( معمولا ناخوشایند ) قرار گرفتن به دردسر افتادن شرایط نامساعدی را در آینده ای نزدیک تجربه کردن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مقدار کمی به اندازه کمی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

آب را بیهوده جاری ساختن جریان آب رو ( از طریق شیر آب، شیلنگ و . . . ) باز گذاشتن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ترکیبی از میوه، ادویه های تند و شکر من مخصوصا با گوشت و پنیر خورده میشه. گاها از میوه انبه هم در این ترکیب استفاده میشه چاشنی غذایی

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وقت کشی ( کردن ) برای گذشتن سریع زمان کاری بیهوده اانجام دادن

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

محیط پر زرق و برق جالب و جذاب

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

دسترسی انحصاری دسترسی خاص برای افراد خاص و مهم ( vip )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

مستعد به، متمایل به دارای استعداد پچو میل به انجام کاری یا داشتن شرایط مستعد برای بیماری خاص

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

حاشیه نرو از بحث اصلی فاصله نگیر

پیشنهاد
١

چیزی ( حرفی ) را تعریف و تمجید قلمداد کردن ( برای خود ) پذیرفتن حرفی بعنوان تعریف از خود

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

نمای بالا به پایین منظره و دید بالا به پایین

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

اجی مجی کردن با جادو مشکلات و حل کردن ( مثل چوب جادوی هری پاتر )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٣

تیر در تاریکی امتحان کردن چیزی ( بدون اینکه میل به انجام داشته باشیم یا به موفقیت کار مطمئن باشیم. )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

حقایق زندگی ( مربوط به تولید مثل و نحوه به دنیا آمدن بچه )

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

تاثیر منفی روی کسی یا چیزی گذاشتن

پیشنهاد
٠

بخت و اقبال نداشتن بد شانس و بد بیار بیودن

پیشنهاد
١

معلوم شدن چیزی که مایه خوشحالی هست در لباس مبدل وقتی چیزی که فکر میکنید بده ولی آخر به نفعت تموم میشه اصطلاح فارسی: تو مو رو میبینی و من پیچش مو

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شاگرد زرنگ کلاس "Top of the class" is an idiom that refers to someone who performs exceptionally well in their academic studies, often achieving the ...

پیشنهاد
٠

مثل کبک سر در برف فرو کردن to ignore an unpleasant situation and hope it will stop if you do not think about it

پیشنهاد
٠

یه سر و گردن از بقیه بالاتر بودن The phrase "head and shoulders above someone" means to be significantly better or superior to someone else in a part ...

پیشنهاد
٠

سر به هوا یا غیر واقع گرا عدم توجه به مسائل واقعی و روز بدلیل مشغول بودن به کارهای خود سر چ تو لاک خود داشتن to not know what is really happening aro ...

پیشنهاد
٠

با ارقام و اعداد خوب بودن، در علم ریاضی خوب بودن

پیشنهاد
٠

فراموشکار و کند ذهن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

ریسک کردن ( قمار کردن ) خرید سهام تو بورس برای احتمال سود بیشتر در آینده پول قمار کردن تو بورس

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٢

محرم اسرار هم بودن سنگ صبور هم بودن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد

چیزی رو کش رفتن

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عقب بستن، به پشت بستن در موردپرده: به کنار بستن یا کشیدن The phrasal verb "tie back" generally refers to pulling or securing something, such as curt ...

پیشنهاد
٠

فناوری و تکنولوژی ترجمه گفتار آنی ( زمان واقعی ) use of advanced computational algorithms and software to convert spoken language from one language ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
١

قطعه زمین بخش وسیعی از زمین

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روابط زود گذر و موقتی ارتباط های موقتی و ناپایدار با افراد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

عزلت گزیدن، زندگی بدون اطلاع گرفتن از وضعیت جامعه و کشور سر تو لاک خود داشتن

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تطابق پیدا کردن، همسان و همسو شدن در یک راستا قرار گرفتن

پیشنهاد
٠

به عمل کار برآید به سخندانی نیست

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

احساس دین به کسی داشتن ( بخاطر اینکه کاری برای شما انجام داده آمد ) به کسی مدیون بودن Feel obligated=feel obliged

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دانش آموز ( محصل ) سابق

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شارژ باتری تموم شده. برای مثال: The battery's flat on the phone. شارژ باتری موبایل تموم شده ( باید برایش رو شارژ )

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

( نمی فهمم چرا ) هم معنی میده مثلاً: What beats me is why people are prepared to sit in a traffic jam every morning for half an hour just to get to w ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فراموش کردن زیر قول زدن

پیشنهاد
٠

شایعه شده که. . . . . چیزی رو از دهن دیگران شنیدن. . . از فلانی شنیدم که . . . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

درس گرفتن ( از اطفاقی ناگوار ) جهت جلوگیری از اتفاق آن در آینده I've learnt my lesson. من درسم رو گرفتم. ( دیگه تکرار نمیشه ) .

پیشنهاد
١

حرف کسی که باعث میشه به فکر عمیق فرو بریم Your suggestions have certainly given me food for thought. پیشنهاداتت باعث شد به فکر عمیق فرو برم ( راجبشو ...

پیشنهاد
٠

I can't for the life of me remember her first name. اصلا اسم کوچکش یادم نمیاد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

دانستن جایگاه خود بین گروهی از مردم یا دسته ای خاص

پیشنهاد
٠

یادگیری از اشتباهات درس گرفتن از اشتباهات ناراحت نشدن از شکست و به حساب کسب تجربه به شکست نگاه کردن