امیرحسین مهرابی

Sometimes impressive and enjoyable to look at = Feast for the eyes به فارسی معنی " چشم نواز " میده .

Our main usage energy is fossil fuels are exhaustible resources تمام شدنی ( تجدید ناپذیر )

To begin doing something with the seriousness or determination the action required To begain doing what needs to be done I get down down to busine ...

Perceive - realize درک کردن - فهمیدن - "دوزاری افتادن" در اصطلاح عامیانه

To be very busy سخت گرفتار کاری بودن از پا در آمدن در اثر سختی

بیل برادر بزرگ ترش را که فوتبالیست حرفه ای ست تحسین می کند .

ما میتوانیم منابع طبیعی رو به دو قسمت تقسیم کنیم، یکی منابع تجدید ناپذیر و منابع تجدید پذیر

غذا می تواند تسکین دهنده احساسات آشفته باشد

با درک وقایع گذشته ، ما کار متفاوتی انجام می دادیم .