پیشنهادهای محمدرضا سلطانی زرندی (١٠,٩٢٤)
گل مژه: کیست میبومین ( اسم ) : تورم غده چربی در پلک.
غده میبومین ( اسم ) : غده چربی در لبه پلک که مایعی ترشح می کند تا پلک را روان کند.
گل مژه: کیست میبومین ( اسم ) : تورم غده چربی در پلک.
خود بزرگ بین ( اسم ) : کسی که خود بزرگ بینی دارد ■ ( صفت ) : دارای خود بزرگ بینی
خود بزرگ بینی ( اسم ) : یک اختلال روانپزشکی که در آن فرد معتقد است بسیار قدرتمند و مهم است
کم خونی وخیم/ کُشنده/ آدیسون ( اسم ) : بیماری که در آن ناتوانی در جذب ویتامین B12 از تولید گلبول های قرمز خون جلوگیری می کند و به طناب نخاعی آسیب می ...
کم خونی وخیم/ کُشنده/ آدیسون ( اسم ) : بیماری که در آن ناتوانی در جذب ویتامین B12 از تولید گلبول های قرمز خون جلوگیری می کند و به طناب نخاعی آسیب می ...
درشت تَنده ( اسم ) : یک یاخته خونی غیرعادی بزرگ که در مغز استخوان افرادی که به انواع کم خونی ناشی از کمبود ویتامین B12 مبتلا هستند، یافت می شود.
بزرگ پس روده ( اسم ) : وضعیتی که در آن پس روده تحتانی بسیار بزرگتر از حد طبیعی است، زیرا بخشی از پس روده بالا منقبض شده است و حرکات روده را غیرممکن م ...
عصب مغزی شده ( اسم ) : عصبی که توسط غلاف میلین احاطه شده است
عصب مغزی شده ( اسم ) : عصبی که توسط غلاف میلین احاطه شده است
حفره مغز استخوانی ( اسم ) : مرکز توخالی یک استخوان دراز، حاوی مغز استخوان.
بصل النخاع/ پیازمغز ( اسم ) : ادامه طناب نخاعی که از سوراخ مگنوم وارد مغز می شود
بخش درونی/ میانی ( اسم ) : بخش داخلی نرم یک عضو، بر خلاف قشر بیرونی.
( صفت ) : میانگین: متوسط، در وسط یا در نیمه راه ■ ( اسم ) : 1. واسطه: ماده ای که از طریق آن چیزی عمل می کند. 2. محیط کشت: ترکیب مایع یا جامدی که به ط ...
پزشکی اجتماعی ( صفت ) : شامل هر دوی عوامل پزشکی و اجتماعی
طبی قانونی/ پزشکی حقوقی ( صفت ) : مربوط به هر دوی پزشکی و قانون
داخلی جراحی ( صفت ) : مربوط به هر دوی پزشکی و طب داخلی
طبیب ( اسم ) : پزشک ( غیررسمی )
قفسه دارویی ( اسم ) : گنجه ای که می توان داروها، بانداژها، دماسنج ها و سایر تجهیزات پزشکی را در آن گذاشت و قفل کرد، اما برای استفاده در مواقع اضطراری ...
قفسه دارویی ( اسم ) : گنجه ای که می توان داروها، بانداژها، دماسنج ها و سایر تجهیزات پزشکی را در آن گذاشت و قفل کرد، اما برای استفاده در مواقع اضطراری ...
( اسم ) : 1. دارو : ماده ای که برای معالجه یک بیماری یا وضعیت به ویژه به شکل مایع مصرف می شود. 2. دانش پزشکی/ طب: مطالعه بیماری ها و نحوه درمان یا پی ...
طبی ( صفت ) : دارای خواص درمانی یا تأثیر مفید بر سلامتی کسی
زالوی طبی ( اسم ) : زالویی که مخصوصاً برای استفاده در پزشکی پرورش داده می شود
( اسم ) : 1. تجویز دارو/ دارودهی/ مداوا: معالجه امراض با دادن دارو به مردم. 2. دوا: دارویی که برای درمان یک بیماری خاص استفاده می شود
بخش داخلی ( اسم ) : بخشی برای افرادی که مجبور به انجام عمل جراحی نیستند
مددکار اجتماعی پزشکی ( اسم ) : کسی که به افراد دارای مشکلات خانوادگی یا مشکلات مربوط به کارشان که ممکن است بر پاسخ آنها به درمان تأثیر بگذارد، کمک می ...
منشی پزشکی ( اسم ) : منشی واجد شرایطی که در زمینه اسناد پزشکی، چه در بیمارستان یا درمانگاه تخصص دارد.
دانشکده پزشکی ( اسم ) : بخشی از دانشگاه که پزشکی تدریس می کند
شورای تحقیقات پزشکی ( MRC ) ( اسم ) : یک نهاد دولتی که تحقیقات پزشکی را سازماندهی و هزینه آنها را پرداخت می کند
سرپزشک بهداشت ( MOH ) ( اسم ) : ( قبلاً ) یک مقام دولتی محلی مسئول خدمات بهداشتی در یک منطقه
فقه/ حقوق پزشکی ( اسم ) : استفاده از اصول قانونی که به طبابت و ارتباط پزشکان با یکدیگر، بیماران و جامعه مربوط می شود.
پزشکی شدن ( اسم ) : عمل نگاه کردن به چیزی به عنوان یک مسئله یا مشکل پزشکی
آموزش پزشکی ( ا ) : آموزش مربوط به حرفه پزشکی از جمله آموزش اولیه برای تبدیل شدن به یک پزشک و آموزش های اضافی پس از آن
ممیزی پزشکی ( اسم ) : تجزیه و تحلیل انتقادی سیستماتیک از کیفیت مراقبت های پزشکی ارائه شده به یک فرد، که روش های مورد استفاده برای تشخیص و درمان، استف ...
دستیار پزشکی ( اسم ) : کسی که کارهای اداری و بالینی معمولی را برای کمک در مطب ها و درمانگاه های پزشکان و سایر شاغلان طبابت انجام می دهد.
دستبند هشدار پزشکی ( اسم ) : نوار یا زنجیری که دور مچ دست یک فرد بسته می شود و اطلاعاتی در مورد نیازهای پزشکی، آلرژی ها یا شرایط او می دهد.
تاریخچه/ سوابق پزشکی ( اسم ) : جزئیات وضعیت پزشکی و درمان یک فرد در یک دوره زمانی معین
معاینه پزشکی ( اسم ) : معاینه شخص توسط پزشک
گواهی پزشکی ( اسم ) : سند رسمی امضا شده توسط یک پزشک که به کسی که اجازه می دهد از کار دور باشد یا کارهای خاصی انجام ندهد.
میان سینه ( اسم ) : قسمتی از قفسه سینه بین ریه ها، جایی که قلب، مری و اعصاب فرنیک و واگ در آن قرار دارند.
میان سینه بینی ( اسم ) : عملی که در آن لوله ای به درون میان سینه بینی وارد می شود تا اعضاء آن بررسی شود.
میان سینه آماس ( اسم ) : التهاب میان سینه
میان سینه ای ( صفت ) : مربوط به میان سینه
عصب میانی ( اسم ) : یکی از اعصاب اصلی ساعد و دست
قوزک داخلی ( اسم ) : استخوانی در انتهای استخوان درشت نی که در قسمت داخلی مچ پا بیرون زده است.
میان پوش ( اسم ) : لایه میانی دیواره یک شریان یا ورید.
مکونیسم ( اسم ) : مسمومیت با تریاک یا مرفین
افزار درمانی ( اسم ) : درمان صدمات از طریق ابزارهای مکانیکی مانند ماساژ و دستگاه های ورزشی
سازوکار ( اسم ) : 1. تغییر فیزیکی یا شیمیایی که توسط آن یک عملکرد انجام می شود. 2. سیستمی در بدن که عملکرد خاصی را انجام می دهد یا کنترل می کند.