پیشنهادهای حسن اشرف زاده (٩٥)
خون ریزی - خون ریختن - خونریزی که برابر با ریزش یا از دست دادن خون باشد با واژه =bleed/bleeding بکار می رود منظور از خون ریزی در جنگ و جدال است یا خ ...
Catch up جبران کردن_رسیدن به . . . _جبران ( عقب افتادن از درس ووو ) _سه روز کلاس نبوده ام باید جبران کنم ( درس هایی که نبودم ) I haven't been in cl ...
لطفا در متن پیشین سس گوجه را حذف بفرمایید Catch up را
رسیدن به_جبران کردن_بیشتر در مواردی :جبران عقب افتادن_سه درس را نبودم و باید جبران کنم ( جبران عقب افتادن از درس و کلاس ) _اتوبوس حرکت کرد باید بدوم ...
یادگیری_ فرایند یادگیری _شناخت _ معرفت _ادراک _شناختن _ آموختن
Mend= مرمت، تعمیر، بهبودی ضرب المثل ماهی را هر وقت از آب بگیری تازه است It's never late to mend!
هایپر لپس یک تکنیک عکاسی است که در دوربین ها ، نقش زمان را اهمیت بیشتری می دهد و سرعت را بالا می برد. به آن تکنیک عکاسی فوق سرعت نیز می گویند. برای ...
جدای از اینکه. . . این به کنار. . . صرف نظر از. . . گذشته از. . . Aside با from در آغاز نوشته واژه aside را به سوی واژه های بالا می برد در آغاز ن ...
جا. مکان. جایگاه=noun جا دادن . قراردادن. جایگیری. درجایی گذاشتن = verb اصطلاح : I can't place him. =او را بجا نمیاورم. I can't place you = شما ...
رنگی کردن - رنگ افزودن - رنگ افزایی - اضافه کردن رنگ رنگی کردن فیلم های سیاه و سفید بیشتر در تلویزیون و گرافیک و کامپیوتر یا گوشی موبایل و چنین رست ...
غرق در شکوه - Soak in the glory=از شکوه و ابهت لذت بردن - غرق در شوکت یا هیبت چیزی شدن Soaked=صفت = خیس خوردن، خیس کردن، خیس شده ( درباران و. . . )
فونت پررنگ ، فونت اشکارتر از فونت معمول. Font text=تکست پررنگ، نوشته یا متن پررنگ
پیاده سازی، پیاده سازی نرم افزار، در گوشی موبایل و کامپیوتر=نصب برنامه - تنظیم و اجرای برنامه یا اپلیکیشن
Jade ۱ - یشم، سنگ یشم ۲ - اسب پیر و فرتوت، اسب پیر که ارزشمندنیست ۳ - ( که در زبان عامیانه کاربرد دارد ) زن هرزه، دختر لاس، زن بی آبرو و شلیته یا سلی ...
پروانه، حشراتی مانند پروانه شبها دورنورمی چرخند. Pęrpr�k در گویش لری، بختیاری، شیراز، کرمان، استان خراسان جنوبی به پروانه می گویند
ویران، ویرانه شده، داغون، داغون و خراب.
ارتباط با کسی برای کمک خواستن - - تماس برقرار کردن با پشتیبانی ادارات و شرکتها - - پاپیش گذاشتن
دوباره انجام دادن. پیشتر انجام شده ، دوباره انجام دادم Redo Ri:do دوباره انجام بده
توهم، توهم زا ، mind bending drugs داروهای توهم زا
تازه کار، ناوارد، دربازی مافیا به فردی که اشتباه بازی میکند و مهارت ندارد، می گویند فلانی، نوب است، ، یا نوبه
واژه های فارسی برای collaboration هم اندیشی، هم اندیشی و همکاری، دستاورد خردگروهی و کارگروهی.
دانش هواو فضا، هوانوردی، دانش فضاپیمایی، ناسا از واژه های National aeronautics space administration درست شده ، سازمان ملی علوم هوانوردی وفضا
برنامه تویسان، برنامه نویسان نرم افزارها و اپلیکیشن ها، کسانی که در یک برنامه نرم افزاری به سازندگان ان برای بهبودی و ازبین بردن ایرادات کمک می کنند
در بازی ها یا گیم ها، به اشکالات می گویند، در گوشی های موبایل برنامه ها و آپ ها ، به معنی، اشکال، خطا است و بصورت جمع استفاده میشود Bugs
داماد۲ - - آراستن و پیراستن، کوتاه کردن، مو و یال و دم و اعضا حیوانات
ماهیچه درد، درد ماهیچه و عضله، دردعضلانی
به سختی نفس کشیدن، تنگی نفس، یکی از نشانه های کرونا همین گونه تنفس مشکل و سخت است
اشتباهی پیش آمده، خطایی رخ داده، اررور داده
شادکامی، خوشبختی، سعادت، خوش بودن با تمام وجود
صدای زیاد و خارج از عرف، هنگام خوردن، صدای ملچ و ملوچ دهان، ملچ ملچ کردن، صدای چلپ و چلوپ
همکاری، باهم کارکردن، همدستی
همکاری کردن، ، همدستی، باهم کار کردن
همکاری کردن، همدستی
مسئول نگهداری، سرپرست امور پستی، سرپرست
مهاجر ، کسی مجبور به ترک کشورش شده جلای وطن، اقامت در کشوری بجز کشور زادگاه.
بیگانه، اجنبی، غریبه، کسی از بیرون مرز وارد میشود، خارجی
رنگی بین سبز وآبی، ، فیروزه ای، سنگ فیروزه، ابی فیروزه ای
حیاتی، سر نوشت ساز، بسیارمهم، تعیین کننده، در ورزش گرفتن امتیازی یا بردن بازی که حیاتی و سرنوشت ساز است
نابهنگام، مرگ ناگهانی، زودهنگام
مبالغه، بزرگنمایی شده، ازکاه کوه ساخته، اغراق گویی
ناگهان ربودن، بزورگرفتن، دست اندازی به کسی یا چیزی
جشن فارغ التحصیلی
قاپ زدن، دله دزدی، خبرچینی پلیس را کردن، خبرکش
قاپ زدن، دله دزدی، خبرچینی، مخبر بودن برای پلیس
Two toed sloth تنبل دو پنجه، حیوانی پستاندار دوانگشتی یا تنبل دو پنجه
الک، غربال، کمو با صافی تفاوت دارد، فقط الک کردن و غربال Strainer=صافی
شیطنت، فتنه به پا کردن، پستی با make Make a mischief فتنه و دو به هم زنی کردن، شرارت کردن Mischief maker دوبه هم زن، اشوبگر، فتنه ساز
محکم ضربه زدن، ، با قدرت تمام ضربه زدن، از روی خشم ضربه زدن، باخشونت زدن
تبلیغات برای جهت دادن افکارمردم، هیاهوی تبلیغاتی
غریزه ای، از روی غریزه - غیر ارادی -
رژیمی، هر نوشیدنی و خوراکی رژیمی Diet coke نوشابه رژیمی I am on diet من در حال رژیم گرفتنم
نوشابه رژیمی
پزشکان متخصص قلب برای تشخیص بیماری قلب از تست ورزش کمک می گیرند که یک دستگاه ان تردمیل است، وشخص با راه رفتن ، وسرعت راه رفتن ضربان و نوار قلب ، می گ ...
دستگاهی که برای ورزش در ورزشگاه و خانه استفاده میشود و روی نوارمتحرک ان ، پیاده روی و دوی اهسته انجام می شود، تردمیل .
لرزش، لرزیدن ، در اثر سرما لرزیدن
نام یک بازی یا گیم کامپیوتری است.
گند زدن، ، خراب کردن
به وفور، زیاد، مقدارزیاد، فراوان
خونخواهی، انتقام، ضربه زدن برای جبران خشم و نفرت
disappointment, ناامیدی، ناکامی
طاقت فرسا، ناامیدکننده ، توان فرسا
ضربه زدن، ضربه زدن با خشم، به لرزه انداختن با ضربه زدن
تقلب، تقلب در انتخابات، دغل
توطئه ها، نقشه ودسیسه ها بر علیه کشور
توطئه بر علیه امنیت ملی، دسیسه بر ضد کشور
انفجار، منفجرشدن، ترکیدن
کوبیدن پا روی زمین، کوبیدن پا به زمین از روی خشم، پایکوبی، کوبیدن پا به زمین محکم
چاله اب که توی خیابان یا پیاده رو، پس از بارندگی بوجود میاد، گودال ، چاله
ازجایی به جا یا جاهای دیگر رفتن، پراکندگی، در بیماری سرطان میگویند، متاستاز شده، یعنی سلولهای سرطانی در جایی ویا چند جای بدن پخش و پراکنده شدن
خشونت، آزار وآسیب، تعرض، آسیب رساندن جسمی و روانی
الیاف مصنوعی، سنتزی، درلباسشویی گذاشتن لباس و پارچه های مصنوعی
زخم خورده، ضربه خورده از، زخمی، اسیب و زخم خورده ازکسی یا چیزی
دستیارویژه، آجودان
ریزش، باپاچیزی را ریختن
ریخته
وحشی، رام نشدنی، دارای خوی وحشی
اتفاقی که باشانس همراه باشد، رویدادشانسی، خرشانسی اتفاق افتادن
شلوارک
مردسالاری، پدرسالاری، زمانی که مردان حرف اول واخر را می زنند
تاسف بار، تاسف انگیز
خواب الودگی، چرت، خواب در اثرعوارض دارو
در درس خواندن، هنگامی به دلیل غیبت یا نبودن درس از دیگر همکلاسی ها، از درس ها و تکالیف عقب می مانند، از Catch up استفاده میشود، خود را بدیگران رساند ...
قابل بازگشت، برگشتنی
رنگ ابی روشن، ابی فیروزه ای
خون خشکیده، جای رخم خشکیده
Blown my mind away نزدیک بود شاخ در بیاورم از شگفتی، شاخ دراوردن
تطبیق دادن، مطابقت
همگام سازی ، تطبیق دادن
هماهنگ ، هماهنگی
خبرچینی، فضولی ، لو دادن
چابک سوار، سوارکار چیره، سوارکار ماهر
سوارکاری
اسب سواری ، سوارکاری
دیکشنری، ترجمه، ترجمان
نگاه سرسری