دیکشنری
											
												امتیاز در دیکشنری
											
										
									
										
											٦٣٨
										
									
								
											
												رتبه در دیکشنری
											
										
									
										
											٤,٦٢٨
										
									
								
											
												لایک
											
										
									
										
											٣٨
										
									
								
											
												دیسلایک
											
										
									
										
											٣
										
									
								جدیدترین پیشنهادها
															٢ هفته پیش
														
													
															٠
														
													خودتحقیری
															٣ ماه پیش
														
													
															١
														
													شکم دریدن ( نوعی شکنجه در اروپای قدیم )
															٣ ماه پیش
														
													
															٠
														
													تکه تکه کردن ( در اروپای قدیم )
															٤ ماه پیش
														
													
															٠
														
													قاضی دستیار ( یک عنوان قضایی است که برای اعضای دیوان عالی آمریکا و برخی از دادگاه های عالی ایالتی استفاده می شود. این عنوان به قضاتی اطلاق می شود که ...
															٤ ماه پیش
														
													
															٠
														
													شمار ه گیر چرخشی
جدیدترین ترجمهها
											
												ترجمهای موجود نیست.
											
										
							جدیدترین پرسشها
										
											پرسشی موجود نیست.
										
									
						جدیدترین پاسخها
														
															١
														
														
															رأی
														
													
													
														
															٣
														
														
															پاسخ
														
													
													
														
															١٥٢
														
														
															بازدید
														
													
												keep on eye on something معنی این ضرب المثل یا اصطلاح
															
																١ سال پیش
															
														
													
															
																١
															
															
																رأی
															
														
													keep an eye on something (چیزی را ) پاییدن (چیزی را ) زیر نظر داشتن
																
																	١ سال پیش
																
															
														
														
															٢
														
														
															رأی
														
													
													
														
															٩٧
														
														
															بازدید
														
													
												
															
																٢
															
															
																رأی
															
														
													فعل: دوست پیدا کردن، دوست شدن اسم: دوستیابی
																
																	١ سال پیش