پیشنهادهای رضا (١٢)
١١
١ سال پیش
١
خومه زار: مکانی که در آن خومه ی بسیار باشد. ( گویش دشتستان ) خومه گیاهی است با برگ های سوزنی شکل که آن را می کوبند و نرم می کنند و برای بافتن بند از ...
١ سال پیش
١
سینه: جلو ( front ) ، کنار ( beside )
١ سال پیش
٠
زمین سفت
١ سال پیش
٠
کاشتن و رویاندن. مثال: سُوز کِردِنِ مُخ sowz kerden - e mox کاشتن و رویاندن نخل ( در گویش دشتستان )
١ سال پیش
٠
مردمک چشم
١ سال پیش
٠
سِقَط کردن: کشتن حیواناتی مانند سگ، الاغ، گربه و موش.
١ سال پیش
٠
کسی که زود احساس سرما می کند.
١ سال پیش
٠
چهار کوچه ( برای بافت های قدیمی )
١ سال پیش
٠
ستاره از چشم کسی پریدن. ( در گویش دشتستان ) البته با تغییر آوایی. " ستاره تو چیشِ کسی پِ ̶ِ رِسَن setăre tu čiš - e kesi pe:resan
١ سال پیش
٠
شروع کردن
١ سال پیش
٠
کسی را تحمل کردن، به سختی با کسی به سر بردن
١ سال پیش
٠
عذاب کشیدن و گذراندن زندگی