جدیدترین پیشنهادها
پیشنهادی موجود نیست.
جدیدترین ترجمهها
١٠ ماه پیش
I am dying for a chance to pummel that guy.
٠
میمیرم برای فرصتی که بتونم یارو ( طرف ) رو مشت بارانش کنم.
١٠ ماه پیش
Treat your body like a dartboard and pummel it with bad habits, and you won't have energy for fun.
٠
اگر با بدن خود مانند تخته دارت، رفتار کنید و آن را با عادات بد، بمباران ( مشت باران ) کنید، دیگر ( آنگاه ) نایی ( انرژی ) برای سرگرمی ( و تفریح ) نخو ...
١٠ ماه پیش
For a full-service luxurious getaway that won't completely pummel your eco-conscience, the Amaryllis Beach Resort in Christ Church, Barbados, West Indies, may be the ticket.
٠
برای سفری مجلل با خدمات کامل که وجدان زیست محیطی شما را اصلاً شرمنده نکند ( آزار ندهد ) ، اقامتگاه ساحلی" آماریلیس Amaryllis" در کلیسای مسیحیان، بارب ...
١٠ ماه پیش
Ali shocked his trainers and the sports world by leaning against the ropes and allowing Foreman to pummel him.
٠
" ( محمد ) علی" با تکیه دادن به طناب ها و اجازه دادن به " ( جورج ) فورمن" برای زدن ضربات پی در پی ( مشت باران کردنش ) ، مربیان خود و دنیای ورزش را شگ ...
١٠ ماه پیش
Ali leaned against the ropes and allowed Foreman to pummel him.
٠
" ( محمد ) علی" به طناب ها تکیه داد و به " ( جورج ) فورمن" اجازه داد تا مشت بارانش کند.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.