جدیدترین پیشنهادها
پیشنهادی موجود نیست.
جدیدترین ترجمهها
١ سال پیش
I am dying for a chance to pummel that guy.
٠
میمیرم برای فرصتی که بتونم یارو ( طرف ) رو مشت بارانش کنم.
١ سال پیش
Treat your body like a dartboard and pummel it with bad habits, and you won't have energy for fun.
٠
اگر با بدن خود مانند تخته دارت، رفتار کنید و آن را با عادات بد، بمباران ( مشت باران ) کنید، دیگر ( آنگاه ) نایی ( انرژی ) برای سرگرمی ( و تفریح ) نخو ...
١ سال پیش
For a full-service luxurious getaway that won't completely pummel your eco-conscience, the Amaryllis Beach Resort in Christ Church, Barbados, West Indies, may be the ticket.
٠
برای سفری مجلل با خدمات کامل که وجدان زیست محیطی شما را اصلاً شرمنده نکند ( آزار ندهد ) ، اقامتگاه ساحلی" آماریلیس Amaryllis" در کلیسای مسیحیان، بارب ...
١ سال پیش
Ali shocked his trainers and the sports world by leaning against the ropes and allowing Foreman to pummel him.
٠
" ( محمد ) علی" با تکیه دادن به طناب ها و اجازه دادن به " ( جورج ) فورمن" برای زدن ضربات پی در پی ( مشت باران کردنش ) ، مربیان خود و دنیای ورزش را شگ ...
١ سال پیش
Ali leaned against the ropes and allowed Foreman to pummel him.
٠
" ( محمد ) علی" به طناب ها تکیه داد و به " ( جورج ) فورمن" اجازه داد تا مشت بارانش کند.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.