تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به سوال های خیلی مستقیم و شخصی میگن مثلا سوال در مورد زندگی شخصی کسی که طرف مقابل معذب بشه جواب بده We could ask pointed questions and pray for one ...

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
١

به سوال های خیلی مستقیم و شخصی میگن مثلا سوال در مورد زندگی شخصی کسی که طرف مقابل معذب بشه جواب بده We could ask pointed questions and pray for one ...

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

طناب رخت - طنابی که لباسهای خیس بعد از شسته شدن روی آن پهن می شوند تا خشک شوند. Clothes hanging on laundry lines offered some shade under the blist ...

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این اصطلاح در پاسخ به جواب "حالت چطوره " گفته میشه و معنیش میشه مثل همیشه.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

رویارویی شانسی - برخورد شانسی Her acting career came about only because of a chance encounter with an agent at a party

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل میشه طوطی وار چیزی را تکرار کردن - هر حرفی که کسی دیگه ای میگه عینا تکرار کنی. She just parrots anything he says

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

نامتعادل متزلزل لرزان مثلا صدای لرزان . She said how sorry she was in a soft, unsteady voice

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

شیپور بادی که تماشاگرا در ورزشگاه ها باهاش ایجاد سر وصدا می کنند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سرازیر شدن یا سرازیر کردن سقوط کردن . Cook the peas by plunging them into boiling water . The car went out of control and plunged over the c ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

سریال داستانی - سریالی که هرقسمت از آن یک داستان داشته باشه ولی کارکترها یکسان باشند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان فعل میشه آراستن یک تیکه زمین مثلا پارک با تجهیزات و گل و گیاه به منظور جذاب کردن آن. نزدیکترین کلمه به این مفهوم در زبان فارسی به نظرم محوطه ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

برای بیان کاری که می خواستیم در گذشته انجام دهیم ولی به هر دلیلی انجام ندادیم ، از این ساختار استفاده می شود. مثلا من می خواستم کمکت کنم ولی خودم ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاغذ پیچ کردن چیزی ( بسته بندی ) She always does her presents up beautifully in gold and silver paper

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

به معنی خجالت کشیدن از انجام کاری است یا همان از خجالت سرخ شدن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

be at death’s door این اصطلاح در مواقعی استفاده می شود که کسی در آستانه مرگ است. ( informal ) . After the car accident, Jeff was at death’s door, b ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

قرمزترین That is the reddest of red herrings

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

روش ها و حالت های مختلف حمل و نقل بار یا مسافر مثلا با کشتی ، قطار ، هواپیما و. . .

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

کاسب - مغازه دار - تاجر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سه بعدی