تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رویارویی شانسی - برخورد شانسی Her acting career came about only because of a chance encounter with an agent at a party

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به عنوان فعل میشه طوطی وار چیزی را تکرار کردن - هر حرفی که کسی دیگه ای میگه عینا تکرار کنی. She just parrots anything he says

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نامتعادل متزلزل لرزان مثلا صدای لرزان . She said how sorry she was in a soft, unsteady voice

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

شیپور بادی که تماشاگرا در ورزشگاه ها باهاش ایجاد سر وصدا می کنند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سرازیر شدن یا سرازیر کردن سقوط کردن . Cook the peas by plunging them into boiling water . The car went out of control and plunged over the c ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
١

سریال داستانی - سریالی که هرقسمت از آن یک داستان داشته باشه ولی کارکترها یکسان باشند.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٢

به عنوان فعل میشه آراستن یک تیکه زمین مثلا پارک با تجهیزات و گل و گیاه به منظور جذاب کردن آن. نزدیکترین کلمه به این مفهوم در زبان فارسی به نظرم محوطه ...

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

برای بیان کاری که می خواستیم در گذشته انجام دهیم ولی به هر دلیلی انجام ندادیم ، از این ساختار استفاده می شود. مثلا من می خواستم کمکت کنم ولی خودم ...

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

کاغذ پیچ کردن چیزی ( بسته بندی ) She always does her presents up beautifully in gold and silver paper

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به معنی خجالت کشیدن از انجام کاری است یا همان از خجالت سرخ شدن

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

be at death’s door این اصطلاح در مواقعی استفاده می شود که کسی در آستانه مرگ است. ( informal ) . After the car accident, Jeff was at death’s door, b ...

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

قرمزترین That is the reddest of red herrings

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
٠

روش ها و حالت های مختلف حمل و نقل بار یا مسافر مثلا با کشتی ، قطار ، هواپیما و. . .

تاریخ
٨ ماه پیش
پیشنهاد
١

کاسب - مغازه دار - تاجر

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

سه بعدی