پیشنهادهای .چین (١٧)
تصحیح میکنم. . یاددار، پاس داشت. .
دادمان هم از خانواده دودمان، یادمان و. . بوده به معنی پرچمدار داد، میراث دار داد. .
یادمان، یاد دارنده، پاس دارنده
عجبا. . . من فکر میکردم دهخدا فوت کرده. . گویا در قید است به تکلیف. . ! -
پیشتر نوعی گویش به مخفف است. . چرا که در بخش کلام جور با معنی روش، گونه، طور ، طرز. . به تعیین است، مثل چطور و چجور. . . و پیشوند تعیین کننده، ، . با ...
رزنگ یا زرنگ واژه اصیل که نشان بر مقام چه هوشمندی به تعقل تا ادای تکلم و چه. . . نشان بر برتری توانمندان ادا شده. . حتما گذشته این خاک باستانی رو بشن ...
به باور من با ریشه باستانی و اشاره به مکان و معانی جزعش. . دیار بزرگان، پهلوانان، به والا منسبان اشاره دارد. .
نوای زنگوله. - 🐫
بی شک'. اشاره به استخوان، قلم، یا پا. . در واقع همان واژه متغیر شلنگ هستش. .
آنچه دل دارد نظر. . از دشنگ افتاده دار و گار و وار. .
بشنگ، با توجه به سابقه جزعش. . به باور من اشاره به رویایی، اعلایی. . مختوم به ترین. . ( مثبت )
چهل درج پر یعنی چهل بند نوشته. . به توصیف چهل بند نوشته نامشان ( انبوه، پرشمار ) بد شمردگان پُرخاطر نشان، خاطر خواه دارد. . مختصر، مشغولیت تهی به کن ...
آنکه خال دگری را به هوس سر دارد راوی چهل درج پر به نقد او در دارد. . 😉
نوعی تکه کلام است، به بد نام و هر جایی اشاره دارد. .
چنانه، نوعی مخفف است در گویش، ، از : چون آن است، . و به باور من جایز و معقول. . چراکه رسالت مفهوم نسبت به منظور ادا می کنه. . . ، چنانه مثل چنانند، چ ...
به قولِ نقل حاکی، ، ، این کهنه کلام چنانچه گویاست، هرآن کشیدنی. . مقدار یا قاعده بر کشیدن. . . - کشان ، کشانی ، کشیدنی، به کشیدن. . . ( . چین )
کشان، کشانی، کشیدنی، به کشیدن. .