پیشنهادهای علیرضا قاسمی (٢١)
در لری تو تیا تو: یعنی لایه بسیار نازکی از خاک ، دوده و . . . که بر روی چیزی به صورت یکدست نشسته باشد تیا: یعنی چشم ها توتیا : لایه بسیار نازکی ( خاک ...
به معنی محل و روستا است که از نو ساخته شده و بنام آن با نزدیکترین یا بزرگترین روستا ، شهر همجوار یا طایفه ساکن در آن نام آنها قرین است در لرستان چندی ...
نزد - کنار - نزدیک - بغل دست در زبان لری بیا تِم: بیا نزدیکم
پیشوندی است برای بزرگان یک سرزمین یا یک قوم. فردوسی بزرگ این لقب را فقط برازنده فریدون میداند و او را " آفریدون" می نامد در بین مردم بختیاری این پی ...
از ریشه ضحک به معنی دلقک و جوکر بر باب فعًال
اسم فاعل ضحک است به معنی دلقک یا همان جوکر
ساقیا آمدن عید مبارک بادت وآن مواعید که کردی "مرواد " از یادت حافظ
با زار = جای که اشک آدم را در می آورد و انسان را آزار میدهد هم خانواده بی زار و آزار
طحال
شش - ریه
کسی که بسیار میگردد و کمتر در خانه حضور دارد
در گویش لری خراب شدن - ویران شدن
در گویش لری به مرغ جوان که هنوز تخم گذاری نکرده "وار " میگویند
خطا
شاید - ممکن است - امکان دارد
مراسم فاتحه خوانی - مجلس ختم
کسی که شب ادراری دارد
ادرار - بول
مخاط نیمه جامد داخل بینی که معمولا با انگشت خارج میشوند
مخاط نیمه جامد داخل بینی
مخاطب نیمه جامد داخل بینی