دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٩١٣
رتبه در دیکشنری
٣,٥٢٦
لایک
٨٣
دیسلایک
٤
جدیدترین پیشنهادها
١١ ماه پیش
١
چند معنی متفاوت داره، اما یکی از معانیش میشه: یه پشت کار کردن. Example : I had to work through most of the weekend.
١١ ماه پیش
٠
معتاد جنسی، بیش فعال جنسی
١ سال پیش
١
تصادفِ شاخ به شاخ
١ سال پیش
١
آکنده از حس گناه
١ سال پیش
١
. . . که حتی احمق ها هم قادر به فهمیدن/انجام دادنش هستند
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.