دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٧٠٥
رتبه در دیکشنری
٣,٩٠٦
لایک
٦٢
دیسلایک
٣
جدیدترین پیشنهادها
٤ ماه پیش
٠
چند معنی متفاوت داره، اما یکی از معانیش میشه: یه پشت کار کردن. Example : I had to work through most of the weekend.
٥ ماه پیش
٠
معتاد جنسی، بیش فعال جنسی
٥ ماه پیش
١
تصادفِ شاخ به شاخ
١١ ماه پیش
٠
آکنده از حس گناه
١١ ماه پیش
١
. . . که حتی احمق ها هم قادر به فهمیدن/انجام دادنش هستند
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.