دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥٠٥
رتبه در دیکشنری
٤,٥٩٤
لایک
٤٢
دیسلایک
٣
جدیدترین پیشنهادها
٤ هفته پیش
٠
چند معنی متفاوت داره، اما یکی از معانیش میشه: یه پشت کار کردن. Example : I had to work through most of the weekend.
١ ماه پیش
٠
معتاد جنسی، بیش فعال جنسی
١ ماه پیش
٠
تصادفِ شاخ به شاخ
٧ ماه پیش
٠
آکنده از حس گناه
٧ ماه پیش
١
. . . که حتی احمق ها هم قادر به فهمیدن/انجام دادنش هستند
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.