دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
٣٥
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٦,٥٨٤
لایک
لایک
٢
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٢

• لازم ( فعل لازم ) ؛ غیر متعدی؛ نا متعدی • ناگذر؛ ناگذرا؛ غیر انتقالی؛ غیر متغیر؛ نا تراگذر؛ انتقال ناپذیر [حقوق] غیر قابل انتقال [دستور زبان] لازم ...

دیدگاه
٠

[ریاضیات]�� مشخصۀ اویلر - پوانکاره

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

غیر باربر؛ غیر حامل؛ مثلاً تیر یا تیغه یا دیواره ای که بار سقف را حمل نمی کند.

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

بصورت خود محورانه؛ بطور خود مدارانه؛ بشکل خودکامه

تاریخ
١ سال پیش
دیدگاه
٠

[رایانه] خطای جزئی؛ یک خرابی در عملیات برنامه که ثبت می شود و عملیات ادامه می یابد.

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.