تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

شبه توازی، شبه موازی

پیشنهاد
٠

من حس میکنم دنیا را به من داده اند. بجای Dollar گاهی Buck هم استفاده می شود.

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تلف کردن Don't drone away the precious years of youth. سالهای ارزشمند جوانی را تلف نکنید ( از بین نبرید )

تاریخ
٩ ماه پیش
پیشنهاد
٢

if you don't mind you can sometimes share your picture with me اگر مشکلی ندارید می توانید گاهی اوقات تصاویر خود را با من به اشتراک بگذارید

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

puffs up = پف می کند a sprained ankle puffs up مچ پای پیچ خورده باد ( پف ) می کند.

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

A sprain usually "takes longer" to heal than a broken bone یک پیچ خوردگی معمولا بیشتر از یک استخوان شکستگی طول میکشد تا بهبود یابد

تاریخ
١٠ ماه پیش
پیشنهاد
٠

نمایندگان

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

به تصویر کشیدن The diary portrays his family as quarrelsome and malicious این دفترچه خاطرات خانواده او را افرادی ستیزجو و بدخواه ( بدجنس ) به تصویر ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

he kennels his dog during daytime. او روزها سگش را در لانه نگه می دارد

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٢

در کامپیوتر ( برنامه نویسی ) : nested for forهای تودرتو

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

count on my help روی کمک من حساب کن count on my support روی حمایت من حساب کن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

توی برنامه نویسی: data visualization مصورسازی/تجسم داده ها

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

They go canoeing, climbing, that sort of thing آنها به قایق رانی، کوهنوردی، از این جور چیزها می روند.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Last night I was sleeping when the earthquake happened �دیشب� خواب بودم که زلزله آمد. Her speech lasted three hours سخنرانی او سه ساعت �طول کشید�. ...

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

Her lecture lasted three hours سخنرانی او سه ساعت طول کشید

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

هر چند صد سال یکبار

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

فیلم کمدی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

شاه میگو

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٣

دست دوم - استفاده شده if you get something second hand, it is not new and has been used by other people before.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١٢

I was deeply moved عمیقا تحت تاثیر قرار گرفتم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

the training is in the process

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

glasses, sunglasses etc – used especially by companies who make them

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد

موافقان و مخالفان

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٢

Romantic Comedy

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

. that's the activity that "takes up" most of my time این کاری است که بیشتر وقت من را می گیرد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

راهی که وارد شدیم

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

twenty second = 22nd

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

twenty

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

the referee suspended the game because it was raining to hard to play. داور بازی را به حالت تعلیق درآورد، زیرا هوا به شدت بارانی بود.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

دلیل آوردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

حذفی - حذف شدن - از پا درآوردن . my team was knockout out in the semi - finals تیم من در نیمه نهایی حذف شد.

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

Ski slop = پیست اسکی

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
١

ورزشگاه روباز = Stadium سالن سرپوشیده = Sports arena

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

سواد خواندن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٤

she "looking after" amir for me ( This "phrasal verb" are never separated )