پیشنهادهای محمد بختیاری (١٩)
جایگزین کردن
including and containing شامل شدن
bad situation happening. example1: I felt that trouble was brewing. example2: A storm was brewing in the distance.
آن قسمت از جک که باعث خنده میشود
متفاوت از بقیه مثال: a divergent approach - - - - - > یک رویکرد متفاوت a divergent attitude - - - - - > یک نگرش متفاوت ویا divergent interests/opini ...
سند یا دفتر که تمام فعالیتها مالیازقبیل بدهکاری و بستانکاری در آن ثبت میشود
قطعه موسیقی آغازین ( پیش درامد )
ذارایی، کسب و کار و یا فعالیتی که سوددهی ندارد مثال : non - performing assets
بیطرف
جامعه ای کامل، عالی و بدون نقص
سوء استفاده
مونتاژ
relay on sb/sth relay upon sb/sth به معنی نیاز داشتن و یا انتظار داشتن
وقت / سرمایه را صرف چیزی کردن put in / put into st
با پیزی گذروندن و ساختن
Introduce a few drops of ink into one of these glasses مقدارکمی اط جوهر را به یکی از لیوانها اضافه میکنیم. introduce به معنی قرار دادن و نهادن که در ...
in every respect از هر جهت / حیث
knock - on /adj به معنی دلیل بوجود آمدن غیر مستقیم یک رخداد مثلا:knock - on effect به معنی تاثیر غیرمستقیم knock - on benefits/consequences: مزایا/پی ...
یورش بردن