ترجمههای سورو (١٨)
امتحان سخت بود ولی او هنوز امیدوار است که نمره ی خوبی کسب خواهد کرد
ما همه امیدوار هستیم که جنگ به زودی خاتمه یابد
او به من دستورات واضحی برای رسیدن به آنجا داد
این مقاله توصیف واضحی از شکنجه زندانیان داخل اردوگاه داد
من دستورالعمل واضحی به او دادم پس نباید اشتباهی رخ دهد
هیجان کودک زمانی از بین رفت که فهمید در جعبه هدیه ، جوراب بود
پوستم در این تابستان خیلی به رنگ برنزه درآمد ولی بعدا محو شد
بعد از شستشوی زیاد، پیراهن مشکی به خاکستری تغییر رنگ داد
پدر و مادرم شب گذشته دوباره بر سر پول دعوا میکردند
اگرچه او پیر بود اما باز زیاد مبارزه میکرد
استفاده از مواد مخدر باعث آوردن رسوایی به داخل ورزش میشود
ما دوست داریم به گردش های طولانی برای ورزش برویم
آن یک چیز لعنتی نیست و شما میتوانید آن را انجام دهید
اگر به اندازه ای شجاع باشید که بگویید خداحافظ، زندگی در آینده به شما سلامی جدید هدیه خواهد داد
خنده های شانسی بر روی انسان شجاع و اخم کردن برای آدم بزدل