پیشنهادهای آرش سلطان (١٠)
عفن، تعفن، متعفن، عنیف، عفعن گندیده، بدبو، زهم _ آلوده_ بوی نامطلوب تا چشم کار می کرد همه جا جنازه افتاده بود بوی نَتَن و " عَفْعَن" فضا را پر کرد ...
سمع، استماع، مستمع |جِ مستمعان، مستمعین شنیدن، شنونده ( گان ) ، شنود کننده ( گان ) مبصران و "مستمعان" فهیم برنامه ی عصرگاهی ( بینندگان و شنوندگان ...
خُل ( به ضمه ) : در عامیانه به وضعیت سفاهت اطلاق می شود _ آنکه خوب و بد را تمیز ندهد، نه آنکه مشاعر خود را از دست داده، که به آن جنون گویند! خُل وض ...
دحو: گستردن، گسترانیدن _ کشیدن، وسعت دادن _ پهناور نمودن و. . . ارض: زمین "دحوالارض": گسترانیدن و مفرش گردانیدن خشکی زمین در دنیا _ روز و شبی که خد ...
مقرب، قریب، قرب، تقرب، تقریب: نزدیکی، همجواری، خویشی، اقوام، عزیزان، عزیزشدگان _ جایگاه. مکانت. مرتبت. قدر. ارج. شأن. اعتبار _ حضورپیداکردن، راهیاب ...
( ذکر :به فتح ) ذَکَر |جِ ذکور ، مذاکیر: �یا ایها الناس انا خلقناکم من "ذَکر "و انثی� �و انه خلق الزوجین "الذَکر" و الانثی� �و ما خلق" الذَکر" و ا ...
منیت، منایا، منانیت بر گرفته از خودپسندی _ تکبر _ غرور آنگاه که ابلیس بر مرکب "منانیت" راکب گشت، پس عصیان پیشه نمود و از امر حضرت حق روی گردان گشت ...
سهر، ساهر، سهارت به معنای: بیدار شدن، از خواب بلند شدن، بیدار ماندن _ آگاهی یافتن، اطلاع پیدا کردن باشنیدن گریه ی مادر، گویی خواب از چشمانش "سهارت ...
شیت و یا شیط : عارضه ی جنون _ دیوانگی در گویش ها و برخی زبان ها _ دال بر جنون دارد گویش فارسی کرمانشاهی: زن داداش بعد از اتفاق دلخراش مرگ فرزند نوج ...
ترس _ وحشت از آن خانه ی ییلاقی صدایی مرموز به گوش می رسد که بر جأش و وهم انسان می افزاید