پیشنهادهای علیرضا فرزانه (٦)
٧٠
١ سال پیش
٠
Impractical
٢ سال پیش
٢
to be making progress or doing something well پیشرفت داشتن یا کاری را به خوبی انجام دادن
٢ سال پیش
١٣
تلاشی صادقانه اما ناموفق
٢ سال پیش
١
making someone bite the curb مجبور کردن کسی به گاز گرفتن لبه جدول و لگدکوب کردن سر او
٢ سال پیش
٢
کسی را دچار تردید کردن کسی را به فکر فرو بردن
٢ سال پیش
٢
موفقیت یا دستاورد مهم این عبارت معمولا هنگام اشاره به یک موفقیت پس از چندین موفقیت دیگر استفاده می شود مترادف با another string to your bow