دیکشنری

امتیاز
امتیاز در دیکشنری
١٠٨
رتبه
رتبه در دیکشنری
١٠,٧٥١
لایک
لایک
١١
دیس‌لایک
دیس‌لایک
١

بپرس

امتیاز
امتیاز در بپرس
٠
رتبه
رتبه در بپرس
٠
لایک
لایک
٠
دیس‌لایک
دیس‌لایک
٠

جدیدترین پیشنهادها

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٠

مُنج/ mŏndj / مانند/ واره. سرخ مُنج = سرخ مانند مانند: پیشانی سرخ منج نجف به عرق نشسته. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

بزَه کُش/b�zek�sh : ناتوان کش زبانزد: - بزه کش هم بودند! کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

غُلا/gh�la / کمین مانند: لالا هنگام جسته، غُلا کرده و نبات غرشمال را بر زمین کوبیده، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
٠

پی رَند/peirănd : رَندیدن از بیخ، از پی. ( در فعل از بیخ و بی نهایت دلم کردن ) مانند: پس به ( ( پی رند ) ) نیمخیز شد. . . کلیدر محمود دولت آبادی

تاریخ
٢ سال پیش
دیدگاه
١

خونداندن/ kh�nd�nd�n : با فشار فرو نهادن، تپانیدن زبانزد: . . . ، می خونداندن و باز بدان قصد کمین می کرد، . . . کلیدر محمود دولت آبادی

جدیدترین ترجمه‌ها

ترجمه‌ای موجود نیست.

جدیدترین پرسش‌ها

پرسشی موجود نیست.

جدیدترین پاسخ‌ها

پاسخی موجود نیست.