ترجمههای بهاره (٣)
٨٤
٢ سال پیش
When he took off his hat, I could see that the man was bald.
١
زمانی که کلاهش را برداشت، توانستم ببینم که او کچل است
٢ سال پیش
I need my glasses to see objects in the distance.
٧
من برای دیدن اشیای دور به عینکم نیاز دارم
٢ سال پیش
A lot of truth exists in what she's saying.
٢
حقایق زیادی در آنچه او می گوید وجود دارد.