پیشنهادهای رسم آزادی (٧)
توحیدذاتی؛ این شیفتگان که درصراطندهمه * جوینده چشمه حیاتند همه* حق می طلبند وخودندانندآن را* درآب به دنبال فراتند همه* @ @ @ @ @ @ @ @ @ ای سوخته ...
با نوای گرطبیبانه بیایی. . . . . . دست تقدیر که شد قصه دنیایی ما. صاحب دل طلبد فطرت یکتایی ما. دیدن یارکجاوعده دیدارکجا/روح امید بدم ای مونس یلدایی م ...
یعنی باعث غرور وافتخار من است. . . اگرآن ترک شیرازی بدست آرد دل مارا بخال هندویش بخشم زدل راز تماشارا هرآنکس تحفه ای بخشدزبهرطلعتش بخشد نه چون ...
یعنی جاودانگی خدا فلاسفه وعرفا معتقدند ازخدای الباقی زوال، نمی خیزد، بقای بدن آدم دلیل نمی خواهداما زوال و پیر شدنش بی دلیل نیست.
در درگه ما دوستی یک دله کن هر چیز که غیرماست آنرا یله کن یک صبح به اخلاص بیا بر در ما گر کار تو بر نیامد آنگه گله کن
آب کم جو تشنگی آور بدست خیرتودربستراین سازش است ای که آب وگل سرشته قامتت آب و گل را آدمیت قابل است شگفت آن که بیشتر انسان ها از این استعداد های تشن ...
دست تقدیر که زد بر سر سودایی ما مدد از غیب رساند دلبر شیدائی ما گرچه بشکست عدودست کریمانه تو گفتی ای خصم بگیردست یداللهی ما آن شب حادثه درناز وتبسم ...