پیشنهادهای shima payandeh (٣٣)
به معنی کاهش هزینه ها یا صرفه جویی در هزینه ها است. این عبارت معمولاً در زمینه های اقتصادی و مالی به کار می رود و به اقداماتی اشاره دارد که هدف آن ک ...
status quo: حالت یا شرایط موجود
The word "evocate" means to bring something to mind or to recall memories, thoughts, or feelings. It often refers to the act of invoking or calling f ...
i have a health plan that covers my prescriptions. طرح بهداشتی درمانی. به معنای همان بیمه سلامت هست که هزینه درمان و داروهارو پوشش میده.
به طور مطلوب
این قید دوتا معنی داره. 1. علنا ( آشکارا و بطور علنی ) 2. عمومی ( متعلق یا مربوط به عموم مردم و جامعه ) مثال: The results will be announced publi ...
چیزی را رسمی کردن. we need your input before we make it official.
وظایف در دست انجام
گیر افتادن i was caught in traffic jam.
املای صحیح آن occur است.
تداخل برنامه
املای صحیح آن efficient است.
My aunt gave me some sound advices. توصیه مفید
Your instructions take me a lot of time. دستورهای تو زمان زیادی از من میگیرد. Doing these tasks took me a lot of time. انجام دادن این وظایف زمان ...
املای صحیح آن studying است.
املای صحیح آن rescue هست. بمعنی: نجات یافتن، نجات جان.
it is not deemed natural. این طبیعی به نظر نمیرسه.
در مورد چیزی با کسی صحبت کردن I agree with you on the whole, but there are a few things i would like to take you up with.
not highly intellectual سطح فکر پایین، کسی که علاقه به عمیق شدن به موضوعی ندارد
رضایت بخش بودن، پایا بودن. This old film stands up very well for modern audiences and hasn't dated at all.
حاوی مقدار زیادی چربی. to be rich in s. th یعنی مقدار زیادی از چیزی را داشتن.
i was bouncing off the walls. یعنی: من لبریز از هیجان بودم. ( خیلی خوشحال بودن از بابت چیزی را نشان میدهد )
writing done by hand handwriting
مضحکه کردن کسی. مثال: he made a fool of me on the tennis court.
to make a fool out of ( someone ) یعنی از کسی یک احمق ساختن یک idiom هست. مثال: she made a monkey of me on the tennis court.
most of junk foods are high in cholesterol. اکثر هله هوله ها حاوی مقدار زیادی کلسترول هستند.
Dessert دسر Desert صحرا Deserts جزا، سزا، تقاص
تخصص یافته در چیزی. . . اختصاص یافته برای چیزی. . . مثال: I have been assigned to the group specialising in coaching 11 - 18 - year - olds. ( از ...
وقتی در مورد پوست و مو می آید بمعنی �بور ، روشن � هست
نامتمرکز، غیر متمرکز، حواس پرت
املا درست این کلمه criticize هست بمعنی نقدکردن و انتقاد کردن
مادربزرگ و پدربزرگ پدری مادر و پدرِ پدر
دقیقا آنجا