تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به معنی کاهش هزینه ها یا صرفه جویی در هزینه ها است. این عبارت معمولاً در زمینه های اقتصادی و مالی به کار می رود و به اقداماتی اشاره دارد که هدف آن ک ...

تاریخ
١ هفته پیش
پیشنهاد
٠

status quo: حالت یا شرایط موجود

تاریخ
٢ هفته پیش
پیشنهاد
٠

The word "evocate" means to bring something to mind or to recall memories, thoughts, or feelings. It often refers to the act of invoking or calling f ...

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

i have a health plan that covers my prescriptions. طرح بهداشتی درمانی. به معنای همان بیمه سلامت هست که هزینه درمان و داروهارو پوشش میده.

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

به طور مطلوب

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

این قید دوتا معنی داره. 1. علنا ( آشکارا و بطور علنی ) 2. عمومی ( متعلق یا مربوط به عموم مردم و جامعه ) مثال: The results will be announced publi ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

چیزی را رسمی کردن. we need your input before we make it official.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

وظایف در دست انجام

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

گیر افتادن i was caught in traffic jam.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح آن occur است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تداخل برنامه

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح آن efficient است.

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

My aunt gave me some sound advices. توصیه مفید

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

Your instructions take me a lot of time. دستورهای تو زمان زیادی از من میگیرد. Doing these tasks took me a lot of time. انجام دادن این وظایف زمان ...

تاریخ
١ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح آن studying است.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

املای صحیح آن rescue هست. بمعنی: نجات یافتن، نجات جان.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

it is not deemed natural. این طبیعی به نظر نمیرسه.

پیشنهاد
٠

در مورد چیزی با کسی صحبت کردن I agree with you on the whole, but there are a few things i would like to take you up with.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

not highly intellectual سطح فکر پایین، کسی که علاقه به عمیق شدن به موضوعی ندارد

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

رضایت بخش بودن، پایا بودن. This old film stands up very well for modern audiences and hasn't dated at all.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

حاوی مقدار زیادی چربی. to be rich in s. th یعنی مقدار زیادی از چیزی را داشتن.

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

i was bouncing off the walls. یعنی: من لبریز از هیجان بودم. ( خیلی خوشحال بودن از بابت چیزی را نشان میدهد )

تاریخ
٢ ماه پیش
پیشنهاد
٠

writing done by hand handwriting

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

مضحکه کردن کسی. مثال: he made a fool of me on the tennis court.

پیشنهاد
٠

to make a fool out of ( someone ) یعنی از کسی یک احمق ساختن یک idiom هست. مثال: she made a monkey of me on the tennis court.

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
٠

most of junk foods are high in cholesterol. اکثر هله هوله ها حاوی مقدار زیادی کلسترول هستند.

تاریخ
٦ ماه پیش
پیشنهاد
١

Dessert دسر Desert صحرا Deserts جزا، سزا، تقاص

تاریخ
٧ ماه پیش
پیشنهاد
٠

تخصص یافته در چیزی. . . اختصاص یافته برای چیزی. . . مثال: I have been assigned to the group specialising in coaching 11 - 18 - year - olds. ( از ...

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٦

وقتی در مورد پوست و مو می آید بمعنی �بور ، روشن � هست

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
١

نامتمرکز، غیر متمرکز، حواس پرت

تاریخ
١١ ماه پیش
پیشنهاد
٣

املا درست این کلمه criticize هست بمعنی نقدکردن و انتقاد کردن

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٠

مادربزرگ و پدربزرگ پدری مادر و پدرِ پدر

تاریخ
١ سال پیش
پیشنهاد
٥

دقیقا آنجا