دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٦
رتبه در دیکشنری
٣١,٤٣٠
لایک
٠
دیسلایک
٠
جدیدترین پیشنهادها
٣ هفته پیش
٠
گرگی نشستن: نشستن معمول معتادان به هروئین با یک تفاوت که دو دست را بجای آویزان کردن یا بر زمین می گذارند و یا برروی زانوها چنان درهم می نهند که کف دس ...
٣ هفته پیش
٠
ازرق چشم: چشمان سبزکبود که در حالت ترس، عصبانیت، هیجان، پر رنگتر دیده شود
٣ هفته پیش
٠
لامپا ویا لمپا: هرچراغ نفتی، گرد سوز ویا تخت سوز ویاپیرموس که شیشه ای دور شعله داشت، لمپا و یا لامپا گفته می شود. شیشه ای که مصداق لامپ امروزی باشد.
٣ هفته پیش
٠
آغوشکه یا آبوشکه یا آبوشکا. پنجره را گویند که تاقچه ای در قسمت درونی اش باشد. در دهات گالشی لاهیجان و سیاهکل کارلری فراوانی دارد
٤ هفته پیش
٠
یله دادن: ول کردن. رهاکردن. آسوده کردن. بیخیال شدن. مانند تن به باد یله داد: یعنی تن را درمعرض باد گذاشت و شل کرد
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.