دیکشنری
امتیاز در دیکشنری
٥٥٦
رتبه در دیکشنری
٤,٩٩١
لایک
٦١
دیسلایک
٢٧
جدیدترین پیشنهادها
٥ سال پیش
-٢
فست فود نخوردن
٥ سال پیش
٦
to start a relationship or activity badly شروع خوبی نداشتن/ به طرز خوبی رابطه رو پیش نبردن مثال: I know we started off on the wrong foot but we ca ...
٥ سال پیش
١
To think seriously about an issue به طور جدی به موضوعی فکر کردن.
٥ سال پیش
٩
صبرکنیم ببینیم چی پیش میاد
٥ سال پیش
٢
تخت خوابیدن
جدیدترین ترجمهها
ترجمهای موجود نیست.
جدیدترین پرسشها
پرسشی موجود نیست.
جدیدترین پاسخها
پاسخی موجود نیست.