تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Can't stand = can't bear = ( can't ) put up with : won't or can't tolerate تحمل نکردن چیز آزاردهنده ای

تاریخ
٣ هفته پیش
پیشنهاد
٠

Verge - - - > لبه ، نزدیکی ، حاشیه On the verge - - - - > در شرف ، در نزدیکی On the verge = about to : almost ready to do sth

پیشنهاد
٠

If someone is in a bad mood, you can say that they are "like a bear with a sore head" اگر کسی تو مود بدی است میتونی بگی. . . .

پیشنهاد
٠

چیزی رو که داری می شنوی باور نکنی

تاریخ
٣ ماه پیش
پیشنهاد
١

The curtain has fallen on= has finished - - - - >تموم شد

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
١

Throw money around: ولخرجی کردم برای چیزها بیهوده و غیرضروری Throw money at: پول به پای چیزی ریختن برای حل مشکل Donate money ( to ) : پول دادن برای ...

تاریخ
٤ ماه پیش
پیشنهاد
٠

عنوان خبری تیتر خبری